کتاب «در کربلا چه گذشت» نوشته مرحوم محمدباقر کمرهای، ترجمه اثر مانای «نفس المهموم» تألیف شیخ عباس قمی است. این اثر غنی و معتبر به تاریخ جانفشانیها و وقایع عاشورا پرداخته و روایتهای عمیق و دقیق را از نهضت امام حسین علیهالسلام در دل خود جای داده است. در این کتاب، خوانندگان با ریزترین جزئیات وقایع کربلا و پیامدهای آن آشنا میشوند و به درک عمیقی از فلسفه این نهضت مذهبی و تاریخی دست مییابند.
«نفس المهموم» به عنوان یکی از کتابهای معتبر و مشهور در تاریخ شهادت امام حسین علیهالسلام، زمینهای جامع و کامل را برای بررسی رویدادهای کربلا فراهم میآورد. مترجم این اثر به خوبی در مقدمه خود به اهمیت دقیقترین جزئیات در شرح وقایع کربلا اشاره میکند و نشان میدهد که این کتاب نتیجهای از تلاشهای مستمر و کوششهای مؤلف در تصحیح اسناد و جلب نظر به منابع تاریخی معتبر است. آثار این چنین نه تنها به شناخت بهتر تاریخ میانجامد بلکه ایجاد ارتباطی عمیق با احساسات و ارزشهای دینمدارانه را نیز ممکن میسازد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
خواندن «در کربلا چه گذشت» نه تنها برای کسانی که به تاریخ اسلام و مذهب شیعه علاقمندند، بلکه برای تمامی افرادی که به دنبال گسترش افق دید خود و فهم عمیق تر از کربلا هستند، حائز اهمیت است. این کتاب با لحن شیوا و دلنواز خود داستانی را روایت میکند که تأثیرات عمیق آن در تاریخ بشریت غیرقابل انکار است. مطالعه این اثر میتواند به عنوان یک سفر روحانی و احساسی به دنیای عاشورا و واقعیتهای پس از آن باشد. همچنین، این کتاب به دلیل جامعیت و دقت اطلاعاتی که ارائه میدهد، منبع با ارزشی برای پژوهشگران و علاقمندان تاریخ فرهنگ و ادبیات اسلامی به شمار میآید. با آرامش خیال میتوان گفت که مطالعه این کتاب به هر فردی در درک بهتر ابعاد انسانی، روحانی و اجتماعی نهضت عاشورا کمک شایانی خواهد کرد.
کتاب «در کربلا چه گذشت» به تمامی کسانی که به تاریخ، فرهنگ و مذهب شیعه علاقمندند پیشنهاد میشود. همچنین دانشجویان و محققان رشتههای مرتبط، معلمان و اساتید دروس دینی و مذهبی میتوانند با مطالعه این اثر به منابع بیشتری برای تدریس و پژوهشهای خود دست یابند. اگر شما به دنبال یک مطالعه عمیق و فکر برانگیز برای تقویت روحیه و آگاهیهای مذهبی خود هستید، این کتاب یکی از بهترین انتخابها برای شما خواهد بود.
از اخبار بسیار استفاده میشود که برای امام حسین علیهالسلام و حاملین اسرار، مسلم بوده است که محل شهادت،زمین کربلاست و بایست حسین علیهالسلام به عراق بروند.در این صورت چرا ابی عبدالله علیه السلام بر عکس مقصد خود به مکه رفت و این راه دور و دراز را پیمود با آن که از خود مدینه راه کوبیده ای برای عراق وجود داشته است و نزدیکتر هم بوده،سر این مسافرت این است که :
1- چون اخبار شهادت ابی عبدالله علیه السلام در سرزمین عراق کم و بیش مشهود بوده است،.در سر راه مدینه به عراق مراقبت هایی وجود داشته است که به آسانی مسافرت بدان ممکن نبوده و شاید سر این که مسلم بن عقیل پس از مأموریت دلیل گرفت و از بیراهه رفت و راه را گم کرد همین باشد.
2- شهادت امام در روز عاشورا مقدر بود، از تاریخ حرکت او به مکه تا عاشورا ماهها فاصله بود و اقامت او در مدینه میسر نبود و برای صرف وقت این مدت را به مکه مسافرت کرد.
3- چون مکه از تاریخ حرکت حسین علیه السلام که اواخر رجب بود،کم کم محل اجتماع حجاج و مسلمانان اقطار بعیدهی اسلامی میشد و باید امام به همهی مردم و همهی مسلمانان،مقاصد خویش را بفهماند و دعوت اصلاحی خود را تبلیغ کند و با وضع کنترلی که بنی امیه فراهم کرده بودند، این مفصود جز درمکه و در موسم حج میسر نبود.امام به مکه مسافرت کرد و تا هشتم ذیحجه که همهی مسافرین اطراف در آن جا جمع آوری میشوند در آن جا ماند،تا دعوت اصلاحی خود را به همهی مردم برساند و به همه اتمام حجت کند.
4- برای آن حضرت،اصحاب معینی بودند که در طول مدت باید از اطراف و اکناف عالم اسلامی و گوشه و کنار جمع آوری شوند و مسافرت امام حسین علیه السلام تا مکه و از مکه تا کربلا برای جمع آوری این اصحاب مخصوص بوده است و بر کناری نالایقان.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir