یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
کتاب «تائیس» اثری است که توسط نویسنده نامدار فرانسوی، آناتول فرانس، نوشته شده است. این رمان تاریخی، تصویری نقادانه و مؤثر از زهد افراطی و فشارهای روانی آن ارائه میکند و با نثری روان و تأملبرانگیز، خواننده را وارد عمق روح و زندگی شخصیتها میکند. نشر باهم با چاپ این اثر، فرصتی فراهم کرده تا مخاطبان فارسیزبان با مفاهیم فلسفی و انسانی این کتاب آشنا شوند. «تائیس» داستانی عمیق و پرمعنا درباره تضاد میان زندگی زاهدانه و تمایلات بشری است که در بستر تاریخی و فرهنگی بینظیر مصر باستان روایت میشود.
داستان در روزگاران گذشته در صحراهای کرانه رود نیل میگذرد، جایی که گوشهنشینان زندگی ساده و سختی دارند. آنها خود را از لذات دنیوی محروم کرده، به توبه و مراقبه میپردازند و زندگیشان سرشار از تقوا و پاکی است. در این میان، شخصیت پافنوس، یکی از این زاهدان، در مواجهه با یادآوری خاطراتی از گذشته و بازیگر زیبایی به نام تائیس، با حسرت و اضطراب، در پی رهایی از گناهانش است. او در تقابل بین زندگی پاک و هوسهای زمینی خود، قصهای سرشار از کشمکشهای درونی و معنوی را رقم میزند. چرا باید این کتاب را خواند؟
این کتاب علاوه بر روایت داستانی جذاب، فرصتی است برای تفکر دربارۀ تضادهای انسانی میان تقوا و هوس، بین خودسرکوبی و آزادی درونی. خواندن «تائیس» باعث میشود به زندگی پیچیده انسانها و تأثیرات اعتقادات دینی و فرهنگی بر رفتار و روان آنها عمیقتر بنگرید. اگر به داستانهای تاریخی، فلسفی و روانشناسانه علاقهمندید، این رمان میتواند منبعی غنی و آموزنده باشد که دید شما را نسبت به زندگی و معنای توبه و نجات گسترش میدهد.
علاقهمندان به ادبیات کلاسیک و فلسفی، خوانندگانی که به داستانهای تاریخی و فرهنگی علاقه دارند، کسانی که دنبال خواندن رمانهایی با مضامین عمیق انسانی و عرفانی هستند و دانشجویان ادبیات و کسانی که میخواهند با متون برجسته و تأثیرگذار جهان آشنا شوند.
در آن روزگار، صحرا پر از تارکان دنیا بود که هزارها صومعه با خاک و گل و شاخههای درخت به دست خود در دو طرف رود بزرگ نیل ساخته بودند.. این صومعهها به طوری با فاصلههای معین از یکدیگر ساخته شده بود که مرتاضان در عین حال که به انفراد و تجرد زندگی میکردند، در مواقع احتیاج هم ممکن بود به یاری یکدیگر بشتابند. تعدادی کلیسا که بر سر در هر یک صلیبی نصب بود، به طور پراکنده در اطراف ساخته شده بود که در اعیاد و روزهای مذهبی کشیشها برای اجرای مراسم مذهبی در آن اجتماع میکردند... پافنوس بخشی از اوقات خود را به تعلیم شاگردان و بخشی را به اجرای عملیات زاهدانه میگذراند و بسیار در امور قدسی تفکر میکرد مگر به قوه تفکر به اسرار و ژرفای کتب برسد و اگرچه از نظر سنی جوان بود ولی قابلیت سالخوردگان را داشت. شیاطین که دایما در پی وسوسه مرتاضان بودند، جرأت نزدیک شدن به او را نمیکردند. بسا واقع میشد شب در روشنایی ماهتاب هفت شغال کوچک در مقابل اتاق پافنوس دیده میشد. این شغالها سینه بر خاک داده، بر زمین نشسته و بیحرکت و بیهیچ صدایی گوش تیز میکردند و چنان حدسزده میشد این هفت شغال مظاهر هفت شیطان هستند و پافنوس به نیروی تقوی و تقدس، آنها را در آستانه منزلش متوقف نگاه داشته است.