کتاب جاده سنگی صلح آن روزها که ما هنوز در خانه خودمان بودیم خروس برایم می خواند: « راما بیدار شو!» و من از رختخواب گرمم، صدای مادرم را می شنیدم که صبحانه اماده می کرد؛ نان، ماست و گوجه فرنگی های ابدار قرمز، که از باغ خودمان چیده بودیم. »
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.