کتاب «شام برفی» به شرح 159 روز اسارت 49 زائر ایرانی حرم حضرت زینب (س) است که در مرداد سال 91 به دست تکفیریان و تروریستهای وهابی جیشالحر سوریه به اسارت درآمدند ین گروه ایرانی به منظور زیارت عزم دمشق کرده ولی به بهانه اینکه این گروه پاسدار بوده و سابقه نظامی دارند، اتوبوس آنها را ربوده و به منظور تحت فشار قرار دادن جبهه مقاومت در سوریه و کشورهای حامی سوریه از جمله جمهوری اسلامی آنها را مورد شکنجه و آزار قرار دادند. این گروهک که در این کتاب و از زبان اسرای در بند، معرفی شدهاند به شدت بی رحم و قسی هستند و رفتار آنها با ایرانیها به شدت غیر اسلامی و غیر اخلاقی است و این درحالی است که این گروهها خود را مقید به احکام اسلام و پیرو سنت نبوی (ص) قلمداد میکنند.
سه چهار سال از ماجرای سوریه میگذرد. اخبار، عکسها و فیلمهای زیادی هم در این مدت از آنچه در سوریه میگذرد منتشر شده است؛ اما واقعیت این است که هنوز خیلی از ما دقیقاً نمیدانیم آنجا چه خبر است!
اینکه یکسری تروریست تکفیری با حماست برخی کشورهای عربی و غربی افتادهاند به جان مردم سوریه، و اینکه فتواهای عجیبوغریبی مثل جهاد نکاح در آنجا داده شده است و مسائلی ازایندست، بخش اعظم چیزهایی است که میدانیم.
اما این تروریستها واقعاً چه کسانی هستند؟ حرفشان چیست؟ رفتارشان چگونه است؟ دنبال چه چیزی میگردند؟ و خلاصه این آدمهای عجیبوغریب چه جور موجوداتی هستند؟
برای رسیدن به جواب این سؤالات میشود رفت سراغ مطالب تحلیلی و خبری و سخنرانیها و با کنار هم قراردادن آنها تصویری کلی به دست آورد؛ اما اینجا یک راه بهتر هم وجود دارد. اگر پای خاطرات کسی که بیش از پنج ماه با این افراد زندگی کرده است بنشینید حتماً تصویر بهتری از آنها پیدا خواهید کرد و احتمالاً از آنچه میشنوید متعجب خواهید شد. حالا اگر این فرد کسی باشد که در آن 159 روز اسیر تروریستها بوده، حتماً میتواند بهخوبی سببیت و خوی وحشی آنها را نشان دهد. اگر دارید به این سؤال فکر میکنید که حالا من اینچنین آدمی را از کجا گیر بیاورم، بد نیست بدانید که با خواندن «شام برفی» نیازی به پیداکردن آن فرد نخواهید داشت.
«شام برفی» رمانی است که بر اساس خاطرات یک ایرانی نوشته شده است. این ایرانی در سال 91 همراه با 47 زائر ایرانی دیگر توسط تروریستها ربوده میشوند و 159 روز طول میکشد تا از چنگ آنها زنده بیرون بیایند و به ایران برگردند.
«ظاهر امر نشان میدهد که باید برای جابهجایی آماده باشید. چهار روز ماندن در این ویلا و بیخ گوش این استخر خالی و درختهای بیرمق و از نفس افتاده، کفایت میکند. باید جابهجا بشوید تا مباد ظرف این چهار روز، ارتش سوریه سرنخی چیزی از محل نگهداریتان کشف کرده باشد…
در کوچههای محلهای که نام و عنوانش را نمیدانی، به ستون پشت سر ابو سمیر و دارودستهاش راه افتادهاید. از درودیوار خانهها سیاهی و تباهی میبارد. حتی گربه رنگ صورتی که از کنار ستون بهطرف جدول میرود، از شدت ضعف و گرسنگی تلوتلو میخورد. میدانی که اگر شهر خلوت نشده بود، اگر کدبانوها از خانهها نمیرفتند و تنور و اجاق آشپزخانهها از تبوتاب نمیافتاد، آن گربه حالا تلوتلو نمیخورد.
باید بیخیال گربه شد. در دو طرف و پشت سر برایتان مراقب گذاشتهاند. هیچکس نباید سر را بلند کند. حتی اگر نگاه به چتر درختان اکالیپتوس و بیدمشک باشد یا به سر و زلف ردیفهای زیتونِ توی بلوارها و یا عمارتی ویران شده و دربوداغان. احدی حق ندارد با دیگری حرف بزند. این اولینبار است که توانستهاید در روز روشن و در کوچهپسکوچههای شهر دوما پیادهراه بیفتید.
بوی آب ماندهٔ جدولهای کنار خیابان توی ذوق میزند. چیزی شبیه به مستراحِ مکانهایی که تاکنون منزلبهمنزل و با پاهای برهنه تجربهشان کردهای، اما صحنهها باز تو را یاد خرمشهر بعد از آزادی انداخته.»
«شام برفی» را میتوان بهترین منبع برای شناخت روحیات تروریستهای سوریه دانست. نویسنده هم انصافاً از پسکار برآمده و توانسته حس و حال 5 ماه اسارت در دست موجودات متعصب و خونریز را بهخوبی نشان دهد. ماجراهایی که 48 اسیر ایرانی در طول آن 159 روز از سر گذراندهاند حکایتی عجیب و خواندنی است که پیشنهاد میکنیم مطالعه آن را از دست ندهید.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir