وقتی حال همه خراب است

کتاب وقتی حال همه خراب است نوشتهٔ ام سوآمی ، اثری متفاوت درباره افسردگی و اندوه است که ریشه‌های روانی و معنوی این وضعیت را از دریچه خرد شرقی و آموزه‌های یوگا مورد بررسی قرار می‌دهد. برخلاف اکثر کتاب‌های روان‌شناسی رایج، این اثر نه صرفاً یک راهنمای بالینی، بلکه روایت و تفسیر عمیقی است بر برخورد ذهن شرق با اندوه و بیماری‌های روانی. ام سوامی، نویسنده کتاب، راهبی است که بخشی از زندگی خود را در کوهپایه‌های هیمالیا سپری کرده و علاوه بر تجربه زیست معنوی، دانش آکادمیک و ارتباط با جامعه مدرن را نیز داراست. او با تلفیق تجربه شخصی، آموزه‌های کهن یوگا و یافته‌های آیورودا، تصویری چندلایه و غنی از افسردگی به دست می‌دهد و تلاش می‌کند راه‌هایی عملی برای مواجهه با غم و اندوه پیش‌روی مخاطب قرار دهد.

درباره کتاب وقتی حال همه خراب است

در این کتاب، ام سوامی، افسردگی را نه صرفاً یک بیماری روانی، بلکه به‌عنوان «حالت ذهنی سمی» مطرح می‌کند و به تفکیک سه نوع افسردگی می‌پردازد که هر یک نیازمند رویکرد درمانی خاص خود هستند.
بخش مهمی از اثر به تجربیات بالینی نویسنده با مراجعه‌کنندگان افسرده اختصاص یافته است؛ پرونده‌های واقعی و مثال‌هایی که روش‌های مختلف درمان، از دارو و روان‌درمانی تا مراقبه و مدیتیشن، را به‌طور کاربردی و ملموس برای خواننده شرح می‌دهد. رویکرد کتاب، استفاده از آموزه‌های بنیادی یوگا ــ همچون پذیرش، حضور در اکنون، پاکسازی ذهن و بدن ــ در کنار دانش سنتی آیورودا است؛ ترکیبی که هم به بُعد جسم و هم به بُعد روح توجه دارد و سعی می‌کند سازوکاری کل‌نگرانه برای درمان بیافریند. در جای جای کتاب، تأکید بر درک عمیق ریشه‌های اندوه، رهایی از تلقین‌های منفی و جست‌وجوی راه رشد از دل بحران‌های درونی، به چشم می‌خورد. زبان کتاب ساده و خودمانی است و مطالب به صورت داستانی و آموزنده ارائه شده‌اند، طوری که خواننده با هر میزان آشنایی با مباحث روان‌شناسی یا معنویت می‌تواند با متن ارتباط برقرار کند.

خواندن کتاب وقتی حال همه خراب است را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این کتاب برای کسانی که به دنبال درکی متفاوت و عمیق‌تر از افسردگی و ریشه‌های بروز آن هستند، به‌ویژه علاقه‌مندان به نگاه‌های معنوی و شرقی، منبعی ارزشمند خواهد بود. علاقه‌مندان به یوگا، مدیتیشن و آیورودا، مربیان سلامت روان، درمانگران، و هرکس که از غم یا بحران‌های روحی رنج می‌برد و خواهان رویکردی انسانی، غیرپزشکی و جامع برای مواجهه با این گرفتاری است، از مطالعه این اثر بهره خواهد برد.
همچنین برای افرادی که به دنبال داستان‌های واقعی، آموزه‌های کاربردی و پیشنهادهای عملی برای بهبود کیفیت زندگی هستند،این کتاب می‌تواند شهامت و راه حل‌های ملموس هدیه کند. این کتاب تلاشی صادقانه برای نزدیک‌تر شدن به ریشه رنج انسان و گشودن راهی برای معنا و التیام است.

در بخشی از کتاب وقتی حال همه خراب است می‌خوانیم:

«بگذارید برای لحظه‌ای سازوکار پزشکی، جزئیات تشخیص، عملکرد ذهن، واقعیت رنج را فراموش کنیم؛ همهٔ این چیزهای خسته‌کننده و هر چیزی دیگر که فکر می‌کنیم باید دربارهٔ افسردگی بدانیم.
همان‌طور که ویلیام کاوپر یک‌بار نوشت: «دریای مشکلات خود را پشت سر گذاشتید و ساحل آرام را پیدا کردید. من، طوفان‌زده و ویران‌شده، بالاخره دیگر به خانه برنمی‌گردم و به بندر نمی‌آیم.» رنج در افسردگی این‌گونه است: اینکه هرگز پایان نخواهد یافت، یا اینکه دنیای شما به پایان رسیده است؛ اما می‌دانید که این حرف صرفاً درست نیست. شما لحظات زیبای بی‌شماری نیز داشته‌اید؛ و اگر با خردمندی پشتکار داشته باشید، به داشتن لحظات زیبا ادامه خواهید داد.
شاید تابه‌حال لذت تماشای ستاره‌ها در شب یا پیاده‌روی در ساحل را در صبح داشته‌اید. شاید سقفی بالای سرتان دارید و در کمدتان لباس دارید. شما ممکن است این امتیاز را داشته باشید که کسی را دوست داشته باشید و در عوض دوستتان بدارند.
احتمالاً پدر و مادرتان در زمان کودکی یا در تعطیلات شما را به پارک برده‌اند. اولین بوسه یا اولین لمس خود را به خاطر دارید؟ اگر بخواهید تمام آنچه را به خاطر بیاورید که به شما داده شده است، به‌سرعت متوجه خواهید شد که در مقایسه با صدها میلیون نفر از مردم در سراسر جهان چقدر خوشبخت و شادکامید.
وقتی غمگین یا ناراحتید، وقتی همه‌چیز به‌هم‌ریخته است، در آن لحظه، فقط بنشینید و نفسی عمیق بکشید. به همهٔ چیزهایی فکر کنید که باید برایشان شکرگزار باشید. اگر تمایلی به تفکر واضح ندارید، این‌ها را یادداشت کنید. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که صدها میلیون نفر گرسنه به رختخواب می‌روند (نه به‌دلخواه) که در آن میلیون‌ها نفر هر شب در سرما می‌لرزند؛ در دنیا میلیون‌ها نفر می‌میرند زیرا نمی‌توانند دارو بخرند. من و تو در یک دنیا زندگی می‌کنیم.
شاید حین خواندن این کتاب در اتاقی با تهویه مطبوع نشسته باشید یا به دلیل سیربودن مقداری غذا در بشقاب خود باقی گذاشته باشید. شاید به‌تازگی یک قهوه خریده باشید. بگذارید به شما بگویم، این بیشتر از آن چیزی است که لیاقتش را داریم. می‌دانم که می‌دانید تعدادی شگفت‌انگیز از برادران و خواهران ما هرگز این تجمل را نخواهند داشت. اگر این برای شکرگزاری کافی نیست، پس چیست؟ شکرگزاری پادزهر غم و اندوه شدید است. شما هم می‌توانید شکرگزار باشید یا می‌توانید غمگین باشید. انتخاب خود را انجام دهید.»