کتاب «مطالعاتی در باب هیستری» اثر زیگموند فروید، منتشر شده در سال 1895، یکی از متون بنیادی روانکاوی است که به بررسی اختلال هیستری میپردازد. این کتاب شامل پنج مطالعه موردی درباره بیماران هیستریک است که مشهورترین آن مورد «آنا او» (Bertha Pappenheim) است. فروید و بروئر در این اثر، هیستری را به عنوان اختلالی روانی-جسمانی معرفی میکنند که ریشه در آسیبهای روانی گذشته دارد و با استفاده از روشهایی مانند هیپنوتیزم، به درمان آن میپردازند. در این کتاب، فروید نشانههای هیستری را به صورت لایهلایه طبقهبندی میکند؛ لایههای بیرونی به راحتی یادآوری و پذیرفته میشوند، اما هرچه به لایههای عمیقتر ناخودآگاه میرویم، تشخیص خاطرات دشوارتر میشود. همچنین این اثر شامل مباحثی درباره سازوکارهای روانی هیستری، مقاومت بیمار، نقش ناخودآگاه، و روش رواندرمانی است. کتاب «مطالعاتی در باب هیستری» نقطه آغاز علم روانکاوی محسوب میشود و تاثیر عمیقی بر درک ما از روان انسان، عشق، میل و اختلالات روانی گذاشته است. این کتاب برای دانشجویان روانشناسی، رواندرمانگران، پژوهشگران حوزه روانکاوی و هر کسی که به درک عمیقتر روان انسان و تاریخچه روانکاوی علاقهمند است، منبعی ارزشمند و ضروری به شمار میآید.
در دههی 1880 میلادی، هنگامی که یوزف برویر (Josef Breuer) بهعنوان پزشکی کارکشته و محققی حاذق به فعالیت میپرداخت، بیماری به نام «آنا او» به او مراجعه کرد. این دوشیزهی یهودی که از اختلال هیستری رنج میبرد، تحت مراقبت یوزف برویر قرار گرفت تا مراحل درمانی خود را طی کند. درست در همین زمان، زیگموند فروید (Sigmund Freud) که دوستی چندسالهای با برویر داشت، دورهی آموزشی خود را در زمینهی پزشکی میگذراند و هنوز در دنیای علم و روانشناسی شناختهشده نبود. پس از مداوای آنا او، یوزف برویر که از روش جدید درمانی خود برای این بیمار شگفتزده شده بود، تجربیات خود را در این زمینه با فروید در میان گذاشت و به این شکل هم بر فروید و ایدههای روانشناختی او تأثیر بهسزایی گذاشت و هم موجب شد بعدها یکی از مهمترین آثار کلاسیک علم روانشناسی، یعنی کتاب مطالعاتی در باب هیستری (studies in hysteria) نوشته شود. فروید که در سالهای بعد، بارها با بیماران هیستری مواجه شد، کوشید تا روش هیپنوتیزم را آنگونه که برویر برای مداوای آنا او به کار برده بود، گسترش دهد. بعدها مطالعات فروید موجب شد تا این روانشناس و عصبشناس سرشناس، علم روانکاوی را در ذیل شاخههای دانش روانشناسی ابداع کرده و روشهای ویژهی آن را نیز به جامعهی علمی معرفی کند. کتاب مطالعاتی در باب هیستری بهگونهای تدوین شده که مخاطبان در ابتدای آن با شرحی مبسوط از زندگینامهی فروید، آثار وی و اندیشههای علمی او آشنا شوند. بنابراین، اگر با فروید و آراء او آشنایی کاملی ندارید، مطالعهی این بخش میتواند برای شما بسیار سودمند باشد. در ادامه، زمینهی تاریخی این اثر و سلسله وقایعی که به نگارش آن منجر شدند، مورد تحلیل قرار میگیرند. سپس تأثیری که یافتههای این اثر بر پیدایش علم روانکاوی داشت مطرح و بررسی میشود. هرچند فروید و برویر سالها همعقیده بودند و گرایشهای فکری آنها در زمینهی روانشناسی تا حدودی به هم نزدیک بود، اما آنها نیز بهتدریج مسیر علمی خود را از یکدیگر جدا کردند و دچار اختلاف عقیده شدند. بخشهایی از کتاب حاضر به شرح این اختلافنظرها اختصاص پیدا کرده است. کتابی که پیش رو دارید، ابتدا در سال 1893 به چاپ رسید و سالها بعد، یعنی در سال 1909 مجدداً تجدید چاپ شد. مقدمهی هر دوی این چاپها در کتاب مطالعاتی در باب هیستری موجود است و اطلاعات مفیدی را در مورد تغییرات اندیشههای این دو روانشناس در اختیارتان قرار خواهد داد. از جمله موضوعاتی که سایر مطالب این اثر پیرامون آنها تدوین شدهاند، میتوان به موارد پیشِ رو اشاره کرد: پیام مقدماتی یوزف برویر و زیگموند فروید در زمینهی اختلال هیستری در سال 1893، بررسی موردی اختلال دوشیزه آنا او و درمان وی، شرح اختلال بیماران دیگری با نامهای «امی فون ان.»، «لوسی آر.»، «کاترینا»، «الیزابت فون آر.»، دیدگاه و نظریات برویر، بررسی منشأ ذهنی پدیدههای هیستریک، گرایشهای ذاتی و رشدی هیستری، روش خاص رواندرمانی فروید برای هیستری و...
دانشجویان و پژوهشگران روانشناسی و روانکاوی که میخواهند با ریشهها و مبانی نظری اختلال هیستری و آغاز روانکاوی آشنا شوند. رواندرمانگران و متخصصان حوزه سلامت روان که به دنبال درک عمیقتر از روشهای درمانی اولیه و تحولات تاریخی رواندرمانی هستند. افرادی که به مطالعه متون کلاسیک روانشناسی علاقه دارند و میخواهند دیدگاههای بنیادین فروید و بروئر درباره ناخودآگاه، مقاومت بیمار و سازوکارهای روانی را بشناسند. کسانی که به تاریخچه روانکاوی و تحولات نظری در زمینه اختلالات روانی و رواندرمانی علاقهمندند. این کتاب به دلیل زبان تخصصی و محتوای علمی، برای مخاطبان حرفهای و علاقهمند به مطالعه جدی در روانکاوی مناسب است و مطالعه آن برای عموم خوانندگان بدون پیشزمینه روانشناسی ممکن است دشوار باشد. بنابراین، «مطالعاتی در باب هیستری» را به دانشجویان، متخصصان روانشناسی و روانکاوی، و علاقهمندان به متون کلاسیک روانشناسی توصیه میکنیم.
وقتی بیمار در حالت هیپنوتیزم بود، سؤالم را در این مورد که چه چیزی او را ناراحت کرده بود برایش مطرح کردم، و همان جوابها را از او شنیدم، اما با ترتیبی معکوس: 1. حرفهای نامفهوم دیروزش، و 2. دردی که به دلیل کوتاه بودن وان تحمل کرده بود. امروز در مورد معنای آن جملات که «جنب نخور!» و غیره از او سؤال کردم. در توضیح گفت که وقتی افکار هراسناک به سراغش میآمدند، از اینکه در روند آن افکار وقفه ایجاد شود میترسید، چون در این صورت، همه چیز به هم میریخت و اوضاع حتی وخیمتر میشد. جملهی «جنب نخور!» مربوط به این واقعیت بود که اشکال حیوانیای که در حالتهای ناگوار در برابرش ظاهر میشدند، در صورتی که کسی در اطراف او حرکت میکرد، به حرکت درمیآمدند و به او حمله میکردند. جملهی نهایی «به من دست نزن!» نیز در تجربهی ذیل ریشه داشت. او برایم تعریف کرد که وقتی برادرش به دلیل استفاده از مورفین زیاد بیمار شده بود - او در آن زمان نوزده سال داشت - اغلب اوقات او را محکم میگرفت و رها نمیکرد؛ و نیز یک بار دیگر، که یکی از آشنایان در خانه ناگهان عقلش را از دست داده و محکم بازوی او را قاپیده بود؛ (مورد سومی هم بود که او دقیقاً به خاطر نمیآورد) و در نهایت، اینکه چگونه در 28 سالگی، وقتی دخترش به شدت بیمار و دچار روانآشفتگی بود، ناگهان تنگ و سفت به او درآویخته، و نزدیک بود او را خفه کند. گرچه این چهار مورد به لحاظ زمانی با هم فاصلهی زیادی داشتند، او همهی آنها را در قالب یک جملهی واحد و با تسلسلی سریع برایم تعریف کرد، پنداری یک داستان واحد را در چهار بخش مختلف برایم تعریف کرده بود. دست بر قضا، همهی شرحهایی که از آسیبهای روانیاش، با این ترتیب و در این چهار گروه، ارائه میداد، با کلمهی «چطور» شروع میشدند، و همهی آسیبهای روانیاش هم با یک «و» از هم جدا میشدند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir