کتاب «بازداریها، نشانگان و اضطراب» اثر زیگموند فروید یکی از مهمترین و برجستهترین آثار دوران پختگی اندیشه فروید در حوزه روانکاوی است که به تحلیل عمیق مفهوم اضطراب و ریشهیابی آن میپردازد. «بازداریها، نشانگان و اضطراب» کتابی است که به شما کمک میکند بفهمید اضطراب چیست، چگونه در ذهن شکل میگیرد و چه رابطهای با دفاعهای روانی و علائم روانی دارد. این کتاب هم متن اصلی فروید را دارد و هم تحلیلهای تخصصی معاصر را، بنابراین منبعی جامع و معتبر برای درک بهتر یکی از پیچیدهترین احساسات انسانی است.
این کتاب از ده فصل تشکیل شده است: فصل اول به قلم هاراسیو روتمبرگ این بحث را پیش میکشد که زیگموند فروید در سراسر عمرش بر مبنای الزامات کار بالینی خود در دیدگاههای نظریاش تجدیدنظر میکرد و برخی مقالات او گواه روشن لحظاتی است که تفکر نظری دگرگونشوندهای را برجسته میکند. ریچل بلاس در فصل دوم بررسی دقیقی از صورتبندیهای فروید در مورد خاستگاه اولیهٔ اضطراب در بازداریها، نشانگان و اضطراب و فاصلهگیری کلاین از این صورتبندیها، بهویژه دررابطهبا نقش ترس از مرگ، به دست میدهد. در فصل سوم کنت نیومن خاطرنشان میسازد که در نظریههای وینیکات و کوهات مرکز ثقل توجه از محوریت تعارض رانهها با سوپرایگو به اختلال دررابطهبا مراقب اولیه تغییر میکند. وسیانه فالکائو در فصل چهارم پیشنهاد میکند از رهگذر فهم حرکتهای غریزی - زندگی و مرگ - درک خود را از آنچه فروید اضطراب آغازین میخواند ارتقا دهیم. در فصل پنجم نوبت به لئوناردو پسکین میرسد که به گفتهٔ او فروید در بازداریها، نشانگان و اضطراب نظریههای پیشین خود را مجدداً سازماندهی میکند و ادای دینی به موضوعات بالینی و نظری مختلف دارد. ادوارد نرسسیان در فصل ششم استدلال میکند که اندیشهٔ فروید دربارهٔ اضطراب مراحل متفاوتی را پشت سر گذاشته تا اینکه او در بازداریها، نشانگان و اضطراب به جمعبندی در مورد مفهوم اضطراب هشدار میرسد. نشانگان __ از آغاز روانکاوی __ بهعنوان پیامد تعارض دیده میشد و ازاینرو ایدهٔ اضطراب هشدار به بهترین شیوه نحوهٔ شکلگیری دفاع و سازش را توصیف میکرد. این ایدهٔ بنیادین در پرتو یافتههای علوم اعصاب مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد. السا اشمید - کیدسیکیس در فصل هفتم به ملاحظات فروید دربارهٔ پیوند میان بازداری و اضطراب میپردازد و بر این باور است که این مفاهیم پیشاپیش در بستر نظریهٔ نخست فروید در مورد اغوا و کشف او دربارهٔ عملکردیابی روانی هیستریایی (1894، 1895) حضور داشته است. جیوانی فورستی در فصل هشتم هدف خود را یافتن نقطهٔ تعادل میان پیوستگی و گسست تعریف میکند. عنوان فصل، «نوشتههای فروید در دههٔ بیست میلادی: ساخت نظریه و پژوهش بالینی در بازداریها، نشانگان و اضطراب»، حکایت از ضرورت بازبینی نتیجهٔ کار فروید (مجموعهٔ آثار او) و فرایند تدقیق آن دارد (هنگام خواندن مردی را میبینیم که مینویسد). فصل نهم به قلم یورگه اشنایدر به پرسشی میپردازد که فروید در بازداریها، نشانگان و اضطراب مطرح میکند: چه زمانی ازدستدادن ابژه اضطراب میآفریند و چه زمانی سوگواری. این پیشدرآمدی است بر مقالهٔ «سوگواری و ماخولیا»ی فروید. درنهایت فصل دهم که فصل آخر است به قلم ساموئل اربیسر نسخهٔ انگلیسی بهروزشدهٔ مقالهای است که در سال 2004 در مجلهٔ آپدبا منتشر کرده و به بررسی کشف اتفاقی تومور مغزی عروقی مادرزادی در یک بیمار با نشانگان فوبیا میپردازد و فرصتی را برای بازبینی پیدایش و عملکرد ابزارهای معطوف به کشف خطر فراهم میکند. در این فصل بر پایهٔ تحلیل اضطراب و عواطف چونان مکانیسمهای روانی ضروری در راستای جهتدهی به رفتار ما در جهان، پیوستگی و گسست این مکانیسمها در جهان حیوانی مورد بررسی قرار میگیرد. در این کتاب، فروید نظریههای پیشین خود درباره اضطراب را بازبینی و تصحیح میکند و دیدگاه تازهای ارائه میدهد که برخلاف تصور قبلی، اضطراب علت سرکوب نیست، بلکه خود اضطراب باعث بازداری (سرکوب) میشود. او به بررسی رابطه میان بازداریها (مکانیسمهای دفاعی)، نشانگان (علائم روانی) و اضطراب میپردازد و تلاش میکند ساختار روانی اضطراب را به صورت دقیقتر و علمیتر توضیح دهد. کتاب شامل دو بخش است: بخش اول متن اصلی فروید درباره اضطراب و بازداریهاست و بخش دوم مجموعه مقالاتی از روانکاوان و نظریهپردازان مختلف است که به شرح، تفسیر و گسترش نظریههای فروید در این زمینه پرداختهاند. این مقالات از دیدگاههای مختلف روانکاوی معاصر، از جمله کلاین، وینیکات، لکانی و دیگران، به تحلیل عمیقتر اضطراب و بازداریها کمک میکنند. این اثر برای علاقهمندان به روانکاوی، روانشناسی بالینی و نظریههای عمیق روانی، به ویژه کسانی که میخواهند فهمی دقیقتر و علمیتر از اضطراب و مکانیسمهای دفاعی ذهن داشته باشند، بسیار ارزشمند است.
دانشجویان، پژوهشگران و متخصصان روانکاوی و روانشناسی بالینی که میخواهند نظریههای فروید درباره اضطراب، مکانیسمهای دفاعی (بازداریها) و علائم روانی (نشانگان) را به صورت علمی و دقیق مطالعه کنند و با تحولات نظری و بالینی این حوزه آشنا شوند. رواندرمانگران و مشاوران روانشناسی که به دنبال فهم عمیقتر ریشههای اضطراب و نحوه شکلگیری آن در روان انسان هستند و میخواهند از دیدگاه روانکاوی به درمان اختلالات اضطرابی نزدیک شوند. علاقهمندان جدی به روانکاوی و نظریههای پیچیده روانشناسی که میخواهند با یکی از مهمترین مباحث روانکاوی فروید آشنا شوند و تحلیلهای معاصر روانکاوان مختلف درباره اضطراب و بازداریها را مطالعه کنند. کسانی که به مطالعات نظری و بالینی روانکاوی علاقه دارند و میخواهند بدانند چگونه فروید دیدگاههای قبلی خود درباره اضطراب را بازبینی و اصلاح کرده است. همچنین این کتاب برای خوانندگان حرفهای و تخصصی که آماده مواجهه با متنی علمی، تحلیلی و چندوجهی درباره اضطراب و مکانیسمهای دفاعی ذهن هستند، بسیار مناسب است.
«این توصیف پرسش دیگری را پیش پای ما میگذارد: از دیدگاه اقتصادی، چگونه ممکن است یک فرآیند محض اجتناب و تخلیه، همچون اجتناب و بازگیری یک نیروگذاری پیشآگاهانهٔ ایگو، نالذت و اضطراب ایجاد کند؟ نظر به اینکه مطابق فرض ما نالذّت و اضطراب فقط در نتیجهٔ تشدید نیروگذاری ایجاد میشود، پاسخ این است که این پیامد تصادفی را نباید از چشمانداز اقتصادی توضیح داد. اضطراب محصولی نیست که بهتازگی از طریق سرکوبی بهوجود آمده باشد، بلکه بازتولید حالتی عاطفی مطابق با یک تصویر یادآورانهٔ از پیش موجود است. اگر پیشتر برویم و خاستگاه آن اضطراب __ و بهطورکلّی عواطف __ را بررسی کنیم باید قلمرو روانشناسی محض را ترک کنیم و به سرحدّات فیزیولوژی قدم بگذاریم. حالات عاطفی بهعنوان رسوبات تجارب تروماتیک آغازین وارد ذهن میشوند و وقتی وضعیت مشابهی رخ میدهد همچون نمادهای یادآورانه زنده میشوند. تصور میکنم که در همانند دانستن آنها با حملات هیستریایی اخیر و اکتسابی فردی و در این باور که آنها را بهمنزلهٔ پیشنمونهٔ بهنجار آن در نظر گرفتهام برخطا نبودهام. بهنظر میرسد در انسان و نمونههای عالیتر حیوان عمل تولد بهعنوان نخستین تجربهٔ اضطراب فردی، اشکال خاص و مشخصی از بیان را به عاطفهٔ اضطراب بخشیده است. اما ضمن تصدیق این پیوند، ما نه باید تأکید نابجایی بر آن بگذاریم و نه از این واقعیت چشم بپوشیم که ضرورت زیستشناختی طلب میکند که یک خطر_ موقعیت باید برخوردار از نمادی عاطفی باشد، بهگونهای که چنین نمادی بههرروی باید آفریده شود. افزون بر این، گمان نمیکنم مجاز به این فرض باشیم که هرجا حملهٔ اضطرابی در کار است چیزی همچون موقعیت تولد در ذهن بازتولید میشود. حتی در مورد حملات هیستریایی نیز نمیتوان با قطعیت گفت که این خصلت پیوسته حفظ میشود، هرچند این حملات اساساً بازتولید تروماتیکی از این قسم هستند. چنانکه جای دیگری نشان دادهام بیشتر سرکوبیهایی که در کار درمان با آنها دست و پنجه نرم میکنیم موارد پس _ فشار هستند. آنها عملیات قبلی، یعنی سرکوبی نخستین را پیشفرض میگیرند که بر موقعیت اخیر کششی را اعمال میکند. دانش ما تا این لحظه در مورد پیشینه و مراحل آغازین سرکوبی ناچیز بوده است. این خطر وجود دارد که نقشی را که سوپرایگو در سرکوبی بازی میکند بیشازحد تخمین بزنیم. در حال حاضر نمیتوانیم بگوییم که آیا ظهور سوپرایگو خط مرزبندی میان سرکوبی نخستین و پسفشار را ایجاد میکند یا نه. در هر صورت نخستین حملات اضطراب که بسیار شدیدند پیش از تمایزیابی سوپرایگو رخ میدهند. این احتمال قوی وجود دارد که علل شتاببخش فوری سرکوبیهای نخستین عوامل کمّیای همچون میزان شدید تهییج و رسوخ در سپر حفاظتی مقابل محرک است»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir