لیلی بریسکوی نقاش، زنی نهچندان معقول که در کاربرد واژهها و دستور زبان ناشی می باشد، وقتی به گذشته بازمیگردد، اگرچه تجربهای را که ویرجینیا وولف در رمان بهسوی فانوس دریایی آشکار میسازد بیانناپذیر میداند، اما چنین از آن یاد میکند: «هیچکس نمیتواند چیزی را به کسی بگوید.» با این حال تلاش هنرمند و حتی حس شکستنش که از وقوف به گستردگی کار ناشی میشود، به بلندپروازی و در عین حال فروتنی در کار هنری یاری میبخشد. حال و هوای این رمان مثل یک تعطیلات خانوادگی در عین حال شاد و غمگین می باشد و در قالب همان خانواده بیان میشود، ولی حس مصیبتی در آن جاری است که در قالب مبارزه هر فرد برای زنده ماندن، تأکید بر فردیت و اشتیاق برای عشق بیقید و شرط به تعادل میرسد.
(داستانهای انگلیسی،قرن 20م)
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir