کتاب آل معشوق : روایتی مستند از میهمانی بزرگ حضرت حق جل جلاله و عظم شأنه کتاب روایتی است از سه روز اعتکاف که نویسنده این تجربه رو در بزرگترین اعتکاف کشور به دست آورده است. متن پشت جلد کتاب، که قسمتی از مقدمهی کتاب است : رفیق ما هر سال یک میهمانیِ باشکوه راه میاندازد. بریز و بپاشی است که نگو! ما هم چند باری رفتهایم و حالَش را بردهایم. بَس که زیبا بود گفتم بگذار از آن، وَصفُ الْعِیشی کنم که نصفُ الْعِیشی باشد برای شما. حاصل دیدهها و نوشتهها، روایتی شد از سه روز عشق، در جامعهُ الْعُشّاقِ حضرت دوست. روایتی کاملاً مستند و واقعی. نه قصه است و نه شعر. میهمانی همین بود و هست که میخوانید؛ بلکه بیش از این. رفیق، اسم میهمانیاش را گذاشت «اعتکاف». میهمانش هم باید حداقل سه روز در مسجد جامعی بماند و بیرون نیاید و مشغول عبادت شود، به آداب میزبان. این رفیق ما، رفیق شما هم هست : حضرت ربُّ الاَرباب. بخشی از متن کتاب: « قرآن می خوانند . خواندن ِ با حال ، خواندنِا عشق ، خواندن ِ با اشک . روز سوم اعتکاف است . روز اول و دوم اگر اعتکاف را باطل می کردی ، فقط باطل می کردی . اما روز سوم نباید . حرام است . و باطن این حکم را که بنگری ، می بینی صاحب خانه به زور نگهت داشته است . دو روز اگر توی خانه اش ماندی و زار زدی ، روز سوم مال خود ِ اویی . عشق بازیِ روز سوم چیز دیگری است . افتاده ای توی بغل معشوق . چه کار می کنی ؟ گریه…گریه…گریه… . او می گوید ،او حرف می زند ، یک بار با کلمات ِ کهف ، یک بار با یس ، یک بار با صافات و… همین طور حرف هایش را گوش می دهی و زمزمه می کنی و اشک می ریزی . معنای این کلمات مَستت می کند . قرآن که تمام می شود ، یک بغض عجیبی گلوی همه را می گیرد… »