کتاب ضیافت به صرف گلوله کتاب در حقیقت از دو تا داستان بلند تشکیل شده است . جنگی بود ، جنگی نبود : پسرک جوانی علی رغم نارضایتی خانواده اش راهی جبهه شده و شرح حوادث می دهد . ضیافت به صرف گلوله : به دست افراد مختلف دعوت نامه هایی رسیده برای مهمانی در 4 آبان هر چند میزبان با یک گلوله به خودش شلیک کرده است و سرنخ همه چیز در جنگ است . بد نبود . داستان اول را اصلا خوشم نیومد دقیقا هیچ چیزی برای گفتن نداشت همون کلیشه های همیشگی اما خوب داستان دومی طرح موضوعش جالب بود هر چند بازم معتقدم می شد بهتر از این ها نوشتش.