کتاب من کنیز زینبم سلام الله علیها : ه و خاطرات حاجیه خانم بتول اسلامی فر - ر شهید مسعود مربوبی و خواهر شهید محمدجواد اسلامی این کتاب شامل 46 داستان است که آن روزها، ازدواج، تربیت، حج، تظاهرات، سفر پرماجرا، پیروزی انقلاب، شروع جنگ، گروه تخریب، زندان نقده، انجام تکلیف، جواد در لبنان، ماجرای مار، مفقودالجسد، گذر ایام، رجعت مسعود، جهاد در خانه، پرواز و ... از جمله عناوین داستانهای آن است. بیکرانهها عنوانی است برای مقدمه اثر که در آن درباره داستان زنانی صحبت به میان آمده است که عاشقانه قدم در راه دوست نهادند و عزیزترین دارایی خود را بدون هیچ توقعی تقدیم کردند. زنانی که شهادت فرزندشان را دیدند و خم به ابرو نیاوردند. همچنین صحبت از زنانی است که در پشت جبهه مشغول به جهاد شدند و راه نورای شهدا را ادامه دادند و مادرانی که هنوز چشم انتظار هستند که فرزندشان بازگردد. سبک نگارش این کتاب که با تلاش یک گروه فرهنگی انجام میشود، به این صورت است که خاطرات مختلف در قالب داستانک دو، سه و حتی یک صفحهای بیان میشود و شاید پیوستگی چندانی را نتوان بین داستانها مشاهده کرد. البته این رویکرد با توجه به ترتیب زمانی آورده شدهاند. پایانبخش کتاب شامل تصاویر و ضمائمی از شهیدان اسلامیفر و مربوبی است. شهید اسلامیفر از دوستان نزدیک حجتالاسلام علیرضا پناهیان بوده است. در پایان کتاب، تصویری از مزار دو شهید که در کنار هم به خاک سپرده شدهاند، به چشم میخورد.