کتاب آیت ولایت : زندگی نامه داستانی شهید استاد سید حسن آیت تمام مستندات این کتاب، مبنی بر اظهار شخصیتهای حقیقی است، اینها گفتههای همکاران و دوستان شهید مظلوم دکتر سیدحسن آیت بوده که با داستانپردازی شکل گرفته است. این کتاب را بر اساس پیشنهاد گنگره سرداران نجفآباد، صورت گرفت. چراکه درباره این شهید در گذشته کتابی منتشر نشده بود. کتاب «آیت ولایت» با استفاده از مطالبی که دوستان و همکاران شهید سیدحسن آیت در یکی از شمارههای «یاران شاهد» چاپ کرده بودند و یکی از کتابهایی که حاوی سخنرانیهای شهید آیت است، نوشته شده است. نگارش کتاب «آیت ولایت»، تقریباً 5 ماه به صورت شبانهروزی به طول انجامید، اما حدود یکسال و نیم در چاپخانه، منتظر چاپ بود. در بخشی از کتاب «آیت ولایت» آمده است: _انتخابات نمایندگی مجلس بررسی قانون اساسی حوزه انتخابیه استان اصفهان برگزار گردید. آقای سیدحسن آیت فرزند سیدمحمدرضا متولد 1317 نجفآباد در انتخابات این حوزه که در تاریخ 12 مرداد ماه 1358 انجام شده، با اکثریت 479818 رأی از مجموع 945285 رأی به نمایندگی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. * رأی قرمز دادند که ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم آقای دانشجو نامه را تا کرد و گذاشت توی جیب پیراهن و رو به رقیب سلطنتطلب مشت پراند و گفت: -استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی! آقای عدالت مچ دست دانشجو را گرفت و گفت: -صبر کن ببینم، آقای شعار دوست! یک دقیقه تحمل داشته باشه. این قانون اساسی که حالا میخواهد بررسی بشود، باز هم به دست همان مصدقیها نوشته شده؟! تازه تصویب هم که بشود، نه تنها ما چپیها و این راستیها که همان دولت موقتیها خودشان هم به آن رأی نخواهند داد! آقای دانشجو اول رفت توی فکر و بعد گفت: -تا امثال سیدحسن آیت در آنجا هستند، هر قانونی که نوشته شده، مهر تائید به خودش نمیبیند؛ مگر بعد از تغییرات و اضافه شدن و یا کم شدنهای ضروری. دوم این که به قول همین دکتر سیدحسن آیت، افراد و گروههایی هم بودند که انتخابات همهپرسی 12 فروردین را تحریم کردند، اما هم رفتند توی انتخابات شرکت کردند، هم تقلب کردند و رأی قرمز دادند که یعنی ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم! انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان برگزار شد. آیتالله منتظری به عنوان رئیس، آیتالله بهشتی به عنوان معاون و سید حسن آیت به عنوان منشی انتخاب شده بودند. آیتالله منتظری از همان اول کار عنوان ریاست را به دکتر بهشتی داده بود و خود به عنوان نائب رئیس در کنار او مینشست. با افتتاح اولین جلسه مجلس خبرگان، مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر وارد مجلس شد و با تقدیم متن پیشنویس قانون اساسی به رئیس مجلس خبرگان گفت: -شما نمایندگان ملت هستید؛ اما به اطلاع شما برسانم که این پیشنویس را که تقویم کردند، شورای انقلاب تصویب کرده. ما آن را به نظر امام هم رساندهایم. ایشان به بعضی از موارد آن اشکالاتی گرفتهاند. به نظر من، این مجلس برای بررسی آن اشکالات است. بین تعدادی از نمایندگان همهمه شد یکی از آنها به نفر بقل دستی گفت: -مگر این طوری میشود؟! ما در فراخوان صاحبنظران در دانشگاه تهران پیشنهادها و نظرات زیادی گرفتیم پس چطور به آنها توجهی نشده؟! مهندس بازرگان با همان لحن کلام تحکیمآمیز خود ادامه داد: -بنابر این آنها را در دستور کار قرار بدهید و به طور کلی اساس کار مجلس خبرگان همین پیشنویس باشد که ما در شورای انقلاب تصویب کردهایم.