کتاب قصه های شاهنامه9:سیاوش خود رابه آتش بزن و مترس! *شاید پدرم کاووس مرا به جنگ میفرستد تا از چالهای به چاه اندازد... شاید گرسیوز همنقشهی شومی در سر داشته باشد و بخواهد شمشیر بر زمین گذاریم تا شبانه شبیخون زند... انگار باید هر روز از آزمون آتشی بگذرم و بر لبهی تیغی راه روم که هر دو سویش پرتگاهی است پر از درندگان گرسنه و خونریز... *در این مجموعه نویسنده کوشیده است که در مسیرهای ناشناختهتر شاهنامه حرکت کند، تا با پرهیز از تکرار افسانهها، آنها را از زاویهای نو و از درون متن ماجرا بازآفرینی کند.