کتاب جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام کتاب فرماندهان صدام که توسط جمعی از نویسندگان خارجی نوشته شده و بعد از ترجمه توسط انتشارات مرز وبوم به چاپ رسیده است حاوی مطالبی است که حاصل مصاحبه نویسندگان کتاب با بعضی فرماندهان رژیم بعثی صدام می باشد. به منظور استفادۀ علاقمندان گزیده ای از این مطالب را به ترتیب در معرض بازدید شما عزیزان قرار خواهیم داد و خوشحال خواهیم شد نظرات و پیشنهادات شما را در راهنمائی خودمان داشته باشیم. از آنجا که مطالب بخش 3 پراکنده گوئی بوده و بیشتر مطالب به جنگ ایران و عراق مرتبط نبود از این قسمت عبور کرده و نظر شما را به قسمت پنجم این سری مطالب جلب میکنیم، در این قسمت مطالب نبرد چهارم بصره(1986م) و نبرد پنجم بصره (1987م) [عملیاتهای کربلا 4 و کربلا 5 نیروهای ایرانی]را ملاحظه خواهید کرد. در دسامبر 1986م [ آذر 1365 ش] ایرانیان تنها عملیات فریبی در منطقه مرزی میان دو سپاه [عراق] انجام دادند. این عملیات تنها یک روز طول کشید و دو سپاه عراقی بدون هیچ مشکل خاصی منطقه خود را حفظ کردند1٫ طالع الدوری و ماهر رشید بی درنگ شروع به بزرگ نمایی تلفات احتمالی ایرانیان کرده، هر یک به تدریج رقم بالاتری برای کشته های ایرانیان اعلام می کردند تا صدام را تحت تأثیر قرار دهند. اطلاعات ما نشان می داد ایرانیان قصد دارند به بصره حمله کنند، اما با توجه به این تلفات کاذبی که [این دو تن] اعلام کرده بودند، عاقلانه این بود که بپذیریم ایرانیان حمله به بصره را دستِ کم شش ماه با تأخیر می اندازند. به علت حجم بالایی که برای تلفات دشمن ادعا شده بود، صدام این نبرد را نبرد روز بزرگ [معرکۀ الیوم العظیم] نامید. با این احتمال که حمله ایرانیان شش ماه عقب افتاده، به نیروها راحت باش و مرخصی داده شد و آنها را برای سازماندهی مجدد و گذراندن آموزش های بیشتر به مناطق پشت جبهه بردند. این برای همه فرماندهان و سربازان فرصتی برای استراحت بود. وودز: ممکن است فرماندهان سپاه ها به بغداد دروغ گفته باشند، اما آنچه مسلم است نیروهای خط مقدم و فرماندهان تیپ های مقدم می دانستند که 7000 ایرانی را نکشته اند. بنابراین، باید کسانی [در بغداد] از حقیقت ماجرا مطلع می شدند.