کتاب تزدیکتر ادبیات انقلاب اسلامی: شکل گیری هرقالب شعری، دلیلی دارد، و برآمده از جهان بینی و فلسفه ای خاص است. غزل هم به عنوان معروف ترین و رایجترین قالب شعر فارسی، از این قاعده مستثنی نیست. وقتی در عصر ما غزل سرایی دست به قلم می برد، باید اصولی را در سرایش رعایت کند، که حاصل تجربه ی قرن هاست. تجربه هایی که به صورت فرم و محتوا، ساختار غزل را شکل داده اند و به عنوان میراث، به شاعران امروزی رسیده. غزل در همواره ی تاریخ ادبیات ما، جایگاه عشق ورزی و بیان عواطف شخصی بوده و تنگناییست که ظاهر و بیانی، مُعَرِّف و معلوم دارد. همه غزل سرایان ناچار به پیروی از این اصول ظاهری هستند،بحثی هم در آن نیست و به صورت یک اصل بدیهی، پذیرفته شده. اما قرن ها غزل سرایی در یک لباس، که همان صحبت از مفاهیم عاشقانه و بیان عواطف است، باعث شده که غزل، مفهوم تغزل، به خود بگیرد و اکثرعاشقانه ها دراین قالب سروده شود. از همین راه اغلب مردم، تغزل و غزل را دو واژه ی هم معنا می دانند. چه این که غزل یک قالب شعری، و تغزل، به معنی عشق ورزی و بیان احساس قلبی به معشوق است. دو واژه که مکمل یکدیگرند اما در مفهوم متفاوتند، و با هم یک رابطه ی عموم و خصوص مطلق را شکل داده اند. به این صورت که هر غزلی ممکن است از مفاهیم تغزلی بهره مند شود، اما هر تغزلی لزومن غزل نیست که محدود به قالب و شکلی خاص باشد. این سابقه ی طولانی در همنشینی این دو مفهوم، باعث شده شاعران بسیاری با وجود توانمندی چشمگیر و پدید آوردن غزل های بسیار زیبا، نتوانند پیشنهاد جدیدی برای خلق فضایی تازه در این قالب داشته باشند و همان حرف پیشینیان خود را که ستایش معشوق،گله از بی وفایی و امید وصل بوده را، با واژه های دیگری تکرار کنند. شاعر جوان ما علی سلیمانی هم در مجموعه ی نزدیکتر، مانند شاعران پیش از خود، همین مسیر را قدم زده. چنان که خودش به این مساله اشاره می کند: مجنونم و فرهادم و رامینم و وامق بیگانه ام با عاقلان، بیگانه ای دیگر
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.