غفلت و رسانههای فراگیر اثر یوسفعلی میرشکاک چند مقاله اول این مجموعه، کم و بیش در ربط و نسبت با یکدیگرند و هر کدام برگی از باغ اجمال و تفصیل که ذهن نویسنده را به خود مشغول کرده است. نویسنده خود میگوید: «سعی من دعوت به عبور از ناخودآگاهی نیست، چراکه نه بشر امروز اهل اجابت هیچ دعوتی است ـ جز آنچه نفس اماره فردی و جمعی به آن دعوت میکنند ـ و نه عبور از ناخودآگاهی به سعی و عمل میسر میشود. او با تذکر کنشپذیری بشر امروز از اشیاء و اشخاص و انفعالی که این بشر در برابر همه چیز ـ جز ذات احدیت ـ از خود نشان میدهد، تلاش مختصری دارد تا آنها را که لااقل کنشمندی نفسانی دارند به گفتوگوی با خود دچار کند. اگر این گفتوگو صورت گرفت، مقدمات دل ـ آگاهی و مرگ آگاهی نیز فراهم میشوند. شاید آنگاه کوکب هدایت از گوشهای بیرون آید و راه بیرون شدن از ناخودآگاهی را نشان دهد. به عبارت دیگر سعی او دعوت به حقیقت توّلی و تبرّی، یعنی دشوارترین تجربههای بشری و سرچشمههای حکمت تأویلی است. نویسنده در مقالهای با عنوان خود کتاب میگوید: «غفلت نه در وزارت رسانهها، بلکه در ذات بشری است که آنها را به خدمت نشر جعل و جهل و مجعول و مجمول گرفته است. ودر جایی دیگر عامل تأثیر پیام را رسانههای دیداری میداند. و... اما زبان مقالهها تا حدی ثقیل و سنگین است و مخاطب خاص خود را میطلبد تا حد امکان به درک و مهم آن نایل بیاید. گزیده متن آنچه در این دفتر آمده است نسبتی با زمان خود دارد که اخلال در این نسبت را مناسب ندیدم و ترجیح دادم که مقالات این مجموعه بیکم و کاست به همان نحو که در چاپ نخست آمدهاند منتشر شوند. روزی که من درگیر ودار واکنشپذیری بودم گمان نمیبردم که نیستانگاری از گریبان اراده معطوف به فروبستگی سر بر کند. اکنون چه میتوانم کرد؟ و چگونه میتوانم با جرح و تعدیل آنچه پیش از این نوشتهام، دگر گشت و گُرده عوض کردن نیستانگاری را برملا کنم.