کتاب برای عاطفه «محمدرضا کائینی» آزاده تهرانی یکی دیگر از جوانانی است که همراه شدن با خاطراتش میتواند ما را یک گام دیگر به ناگفتههای اسارت نزدیک کند. «برای عاطفه» فقط داستان زخم و درد زندگی یک اسیر جنگ تحمیلی در اردوگاههای مخوف عراق نیست؛ «برای عاطفه» روایت دژ محکم ایمان در برابر کفر، روایت بیداری، تیزهوشی، صبر و مدیریت آزادهای ست که در طول مدت اسارت به دریوزگی دشمن بعثی تن نداد. محمدرضا وقتی رفت که در آشیانهی مهرش، دستان کوچکی هنوز منتظر نوازش مهر پدر بود و« بانویی» که میبایست روزهای پس از این را هم پدر باشد و هم مادر.... با خاطرات آزاده دلاور محمد رضا کائینی در کتاب «برای عاطفه» که به قلم « فاطمه زهرا حاتمی » به نگارش درآمده است، به دنیایی سفر میکنیم که دیدن یک گوشهاش هم از توان ما خارج است. خاطرات آزادهای که در سال هایی دور اسیر ضد انقلاب شد و در ناگزیری اسارت نیز دست از مبارزه و تبلیغ دین برنداشت. آزادهای که برای احیای شریعت در زندان های مخوف به همراه یاران همراهش از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و روزهای درد و شکنجه نیز نتوانست او را از این مسیر برگرداند. در بخشی از کتاب میخوانیم: «باغچه کوچک کنار ساختمان، ثمر داده است. کاهوهای سبز رنگ برای چیده شدن ثانیه شماری میکنند. عطر بهار از لابهلایشان غلت میخورد و به مشام بچهها میرسد. ساعتآزادباش است. حیاط قاطع از حضور بچهها پر شده است. هر کس به کاری مشغول است. برخی قدم میزدند و با هم صحبت میکردند. برخی به نظافت و شستشوی لباسهایشان مشغولند و عدهای بازی فوتبال را ترجیح دادهاند. اما در این بین، قدمزدنهای دو نفر، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است؛ خیلی وقت است که سیدابوترابی با یکی از سربازهای قاطع دم گرفته و با هم قدم میزنند. کسی از مضمون صحبتهایشان خبر ندارد. اما همه مشتاقاند تا قضیه را جویا شوند.» ادامه این روایت را می توانید در کتاب: « برای عاطفه» مطالعه کنید.