یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
کتاب «در برابر تخت» رمانی از نجیب محفوظ است که در سال 1983 منتشر شد و به صورت داستانی سیاسی و تاریخی، مروری مستند و نقادانه بر تاریخ مصر از سه هزار سال پیش از میلاد تا قرن بیستم دارد. در این رمان، حاکمان بزرگ و کوچک مصر تاریخی یکی پس از دیگری در برابر سه ایزد مصری اُزیریس، ایزیس و حوروس قرار میگیرند و باید از اعمال و تصمیمات خود دفاع کنند. کسانی که در خدمت منافع ملت بودند، به بهشت راه مییابند و دیگران به دوزخ یا جایگاهی پوچ سپرده میشوند.
نجیب محفوظ در «در برابر تخت» روایتی فراتر از تاریخنگاری صرف ارائه میدهد و با رویکردی سیاسی و انتقادی، حاکمان مصر را به صورت نمادین محاکمه میکند تا عبرتی برای رهبران آینده باشد. کتاب ترکیبی از رمان، نمایشنامه، داستان کوتاه و مقاله است که با زبانی روشن و تحلیلی، شرحی مستند از تاریخ مصر به ویژه دورانهای تأثیرگذار آن ارائه میکند. محفوظ در این اثر بازخوانی تاریخی خود را با تمرکز بر منافع ملی و سرنوشت کشور صورت میدهد و خطاها و دستاوردهای افراد مختلف را مورد بررسی قرار میدهد. این کتاب چندسطحی بودن تاریخ، سیاست و اخلاق را به چالش کشیده و فرصتی برای تأمل در سرنوشت حکمرانان و جامعه فراهم میآورد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
«در برابر تخت» نه تنها تاریخ مصر را به شیوهای جذاب و متفاوت بازگو میکند بلکه ابعاد سیاسی، اخلاقی و فرهنگی نظام حکومتی و تأثیرات آن را به نمایش میگذارد. خواندن این کتاب فرصتی است برای درک بهتر تلاقی قدرت و مسئولیت، و درک عمیقتر چالشهای تاریخی که جوامع با آن روبرو بودهاند. این اثر توصیهشده برای کسانی است که میخواهند از دریچه داستان سیاسی نگاهی منصفانه و نقادانه به تاریخ و حکمرانی داشته باشند و همچنین به دنبال فهم چرایی و چگونگی سرنوشت تاریخی یک ملتاند.
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات تاریخی و سیاسی جهان عرب، پژوهشگران علوم اجتماعی و تاریخ معاصر، و هر خوانندهای که خواهان مشاهده تاریخ از منظر ادبیات انتقادی است، مناسب است. همچنین کسانی که علاقهمند به درک رابطه میان قدرت، اخلاق و سرنوشت جوامع در قالب داستانی تاریخی و تحلیلی هستند، میتوانند از مطالعه این اثر بهرهمند شوند. این کتاب به آنان که میخواهند فهمی ژرفتر از مسیر تاریخی و کنشهای سیاسی مصر داشته باشند، توصیه میشود.
پادشاه منس گفت: یکپارچگی مصر با شمشیر و تلی از جمجمهها حاصل شده است و باید یکپارچگی بر همین اساس استمرار پیدا کند. اما از بدشانسی، دشمنی بر ما غلبه کرد که افکار و اندیشهها نام داشت. بنابراین ما از درون در معرض حمله قرار گرفتیم و شکوه تاریخی ما به سخره گرفته شد... اخناتون گفت: بحثهای شما هیچ سودی ندارد. مسئله به سادگی این است که من صدای معبودی را شنیده بودم. این نعمتی الهی بود که به سراغ شما نیامد.