کتاب پاداش و کیفر : خاطرات آزاده حاج اسماعیل شمس کتاب پاداش و کیفر، خاطرات ۱۰ سال اسارت آزاده حاج اسماعیل شمس است که توسط نویسنده بیژن کیانی به نگارش درآمده است. این کتاب که شامل عناوین متنوعی از خاطرات دوران جبهه و اسارت آزاده حاج اسماعیل شمس میباشد، روزهای اسارت وی را در اردوگاههای رژیم بعث به خوانندگان عرضه میکند. از جمله عناوین ذکر شده در این کتاب: «آغاز جنگ، باز هم وعده دروغ، آغاز اسارت، شکنجه روانی، داستان مسعود ثَمرانی، پادگان زبیر، اولین روز زندگی در اردوگاه موصل ۱، سازمانده امور فرهنگی، شکنجههای جمعی و انفرادی، اولین محرم در اسارت، انتقال به اردوگاه موصل ۳ و …» است. آزاده سرافراز حاج اسماعیل شمس نیز از آزادگانی است که در شمار فعالان فرهنگی اردوگاهها بودهاند و در دوران اسارت خود خدمات ارزندهای به دوستان همبند خود ارائه کردند. نویسنده کتاب پاداش و کیفر، این کتاب را از آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ و سختیهای این جنگ نابرابر به تصویر کشیده است. آن زمان که بنی صدر رئیس جمهور وقت، وعده تجهیز نیروهای مستقر در خرمشهر را میداد و به وعده خود عمل نمیکرد و با این خیانت آشکار، پاسداران غیور ملت را به آتش خصم دشمن بعثی گرفتار میکرد مجموعه خاطرات حاج اسماعیل شمس از وعدههای دروغین بنیصدر و خیانتش به ملت جنگزده شروع میشود و تا زمان آزادی از اسارت این آزادمرد کتاب به پایان میرسد. نویسنده به قلم شیوای خود صحنه به صحنه جنگ و اسارت این آزاده را در ذهن خواننده تداعی میکند. در بخشی از کتاب آمده است: «تصور اسارت به دست دشمن برایم سخت بود ولی حالا خود و همراهان را در اسارت بدترین دشمنان بشریت میدیدم. تمام دوران زندگیام را مثل یک فیلم به سرعت در ذهنم مرور کردم، غمی سنگین بر سینهام چنگ میانداخت و روحم را میآزرد.» کتاب پاداش و کیفر، خاطرات اسارت آزاده اسماعیل شمس را در اردوگاههای موصل ۱، ۲، ۳ و تحمل شکنجههای طاقتفرسای روحی و جسمی را در دوران ۱۰ ساله اسارت ایشان به خوانندگان نمایانده است. در این کتاب خاطراتی از هم اردوگاه شدن حاج اسماعیل شمس با حاج آقا ابوترابی نیز آورده شده است و به نقش رهبری ایشان و تدبیرهای آزاده سرافراز مرحوم حاج آقا ابوترابی در وقایع و حوادث دوران اسارت نیز اشاراتی نموده است. در صفحات انتهایی کتاب پاداش و کیفر با عنوان «سخن آخر» چنین میخوانیم: «پس از گذشت ۱۸ سال از بازگشت به وطن، با تشویق خانواده و دوستان تصمیم گرفتم که خاطرات به یاد مانده از ۱۰ سال اسارت و زندان را بنویسم… گاه به سرنوشت خود و دشمنان این سرزمین خدایی به دیده عبرت نظر کردم و دیدم که خداوند متعال بر اساس وعدههای صدق خود، مجاهدان و صابران در راهش را به نیکویی پاداش داد و ستمکاران و جباران را در همین دنیا به کیفر اعمال زشتشان رساند.»