کتاب هندوی شیدا سعید تشکری، نویسنده نام آشنای خراسانی پس از تألیف آثاری چون بار باران، پاریس پاریس، مفتون و فیروزه و… که هر یک سرفصلی تازه در ادبیات تاریخی و آئینی ایران و نیز تلفیقی بدیع از هنر نمایش و ادبیات، به شمار میرفتند؛ در تازهترین رمان خود با عنوان «هندوی شیدا» از کوچه پس کوچههای تاریخ قدم بیرون گذاشته و داستانی با موقعیت تاریخی و جغرافیایی معاصر خلق کرده است. «هندوی شیدا» را در واقع میتوان داستان حرکت به سمت کشف عشق ناب دانست، عشقی که خود انتخاب میکند به سراغ که برود و چگونه او را شیدای خود کند. این رمان را همچنین میتوان روایت سرگشتگی انسان امروز نامید. انسانی که برای اثبات انسانیت و نفسانیت خود، به هر سوی خود را میزند تا بتواند به نتیجه مطلوب و دلخواهش دست پیدا کند. سعید تشکری در این رمان، امروزی را روایت کرده است که خود در زندگی حقیقی و در پیرامون زیستی خود کشف کرده است و همین مساله نیز داستان این رمان را استنادی واقعی داده و به گفته نویسنده داستان آن را باید رونوشتی از یک داستان مستند و اتفاق افتاده شمرد. این واقعیت شرح به آتش کشیدن پدری توسط فرزندش است تا مخالفت او را برای سفر به خارج از ایران و رسیدن به عشق خیالیاش از میان بردارد. اما داستان به اینجا ختم نمیشود. پسر به مقصود خیالیاش نمیرسد اما در مسیری قرار میگرد تا بتواند معشوق واقعی خود را پیدا کند… این رمان به باور نویسندهاش، روایت انسانی است که همه خود را وامدار او میپندارند و همین باور است که او را به توهم و تصور برتر بودن کشانده تا جایی که نمیتواند قبول کند تمام آنچه مایه جلال و توهمش بوده، در لحظهای و بر سر یک هوس دود شده و به آسمان میرود؛ اما هنر نویسنده نه در ابلاغ این پیام که در تصویرسازی هنرمندانه فرجام این رویداداست که بسیار شیرین و البته اعجابانگیز از کار در آمده است؛ پسر مرد متمول اسیر عشق دختری میشود که هندو و غلام خانه آنهاست و بر خلاف سایرین از پدر و پسر هم چیزی طلب نمیکند. در مقابل، دختر، پدر و مادری دارد که تنها سرمایهشان زمینی است که نذر امام حسین (ع) کردهاند. این آشنایی سرآغاز روایتی تازه از شیدایی در این رمان است. نثر شاعرانه تشکری در این رمان به اوچ پختگی خود میرسد. مخاطب او با وجود آشنایی با وی و شیوه نگارشش؛ میتواند به نسخهای تازه و بهینه شده از این شیوه روایت دست پیدا کند، که تشکری آن را برای روایت داستانی از این روزهای پیرامون خود و نه کوچه پس کوچه تاریخ انتخاب کرده است. از سوی دیگر داستان با وجود استناد به یک رویداد واقعی به شکلی تصویری پیش روی چشمان مخاطب خود، تعریف میشود. و مانند نگاتیوهای یک اثر کلاسیک سینمایی، مخاطب را در جذبه خود فرو میبرد؛ جذابیتی که مدتهاست از رمان ایرانی کمتر دیده شده است.