کتاب ارتقای مرجعیت شیعه - بررسی انتقادی "ابتذال مرجعیت شیعه" اثر محسن کدیور در چهار بخش و سه پیوست سامان یافته است: بخش اول به کلیات و بیوگرافی کدیور میپردازد. بخش دوم، انگیزههای آفرینش «ابتذال مرجعیت شیعه» و عواملِ مؤثر بر متن را به اختصار میکاود. بخش سوم، مهمترین اصول و شبهات حاکم بر نوشتار کدیور را گزارش و پاسخ میدهد. بخش چهارم نیز تراز کنونی فقاهت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای و بُرد جهانی و ابعاد فرامذهبیِ مرجعیت ایشان را روایت میکند. روانشناسی ریزش در حوزههای علمیه، زخمهایی مثل خوره و تکرار تاریخ با دو نامه عناوین سه پیوست این کتاب هستند. حسن علی پور وحید در بخشی از کتاب مینویسد: «نویسنده محترم «ابتذال» [محسن کدیور] هدف نوشتار را انتقاد از مرجعیت رهبر انقلاب اسلامی معرفی میکند؛ ولی بارها عدالت و صلاحیت بسیاری از مراجع و مجتهدان معاصر شیعه را نیز زیر سؤال میبَرد. هرچند کدیور رویکرد خود را تحقیق و تفقّه میخواند؛ ولی خواننده به راحتی انگیزه سیاسی نیرومند و مسلّطی را مییابد که در پسِ واژگان، سطرسطر و صفحه صفحه کتاب را مدیریت میکند و جریانی مصمم و خستگی ناپذیر میآفریند تا وثاقت و صلاحیت فقهی همه مراجع و فقهایی را که همراه و حامیِ نظام اسلامی هستند، مخدوش جلوه دهد.» وی در ادامه میافزاید: «دیالکتیک ذهنیِ مسلط بر «ابتذال مرجعیت شیعه» و نوشتار مکمّل و همزاد آن یعنی «استیضاح رهبری» در تعامل با عواملی چون «دشمنی» با نظام اسلامی به شدت تأثیر پذیرفته، تغییر و تحولات درونی آن، متأثر از مؤلفههایی این چنین تعریف و تحلیل میشود. منطق، ذهن و زبانِ غالب بر متن «ابتذال مرجعیت شیعه» اتهام و انتقام نسبت به مرجعیت و مجتهدان شیعه را پی میگیرد. دشمنی آشکار با نظام اسلامی، پردهای میان ذهن نویسنده و واقعیت میکشد و مانع از درک و دیدن حقایق میشود. از این رو، «ابتذال مرجعیت شیعه» به شدت فضای فیلترینگ را گذرانده و لجاجت و انکار واقعیت در شمار فیلترهای قدرتمندی است که بر سر راه یک یک گزارهها نشسته و مانع از ورود و خروج آزاد اطلاعات و دادهها میشود.» نویسنده بیان میکند: «منطق حاکم بر «ابتذال مرجعیت» محتوا را به گونهای سامان میبخشد که خواننده باید از مفاهیم نهفته و لایههای میانی متن، به تفکر جهت دار و مدیریت شده از سوی محافل خاص برای مرجعیت شیعی هدایت شود. کتاب در فرجام خویش مدلی از مرجعیت را الگوسازی و به جامعه شیعی ارائه میدهد که قلّه آن آقای منتظری و برخی از منتقدان و معارضان نظام اسلامی است. خواننده با مرور متن، بارها این یافته را در ذهن و بر زبان خویش جاری میبیند که «عناصر و انگیزه های غیرمعرفتی، روزنهها را بر ورود و خروج عوامل معرفت و فقاهت مسدود ساختهاند و سرنوشت استدلالها و استنتاجها را عواملی جز علم و معرفت تعیین میکند». «ابتذال مرجعیت شیعه» معرکه ای است برای تقویتِ نظریه معرفت شناسیِ «تأثیر ساحات غیرمعرفتی بر ساحت معرفت» و دست یازیدن مؤلفههای غیرمعرفت بر معرفت در یک متن به ظاهر علمی.