کتاب نئولیبرالیسم ایرانی و تهاجم فرهنگی این کتاب در سه بخش تدوین و نگاشته شده است: انقلاب اسلامی طلیعه دار گذار از غربزدگی شبه مدرن، نئولیبرالیسم التقاطی ایرانی خطری همواره در کمین، برای تغییر توازن قوای کنونی در عرصه جنگ نرم چه باید کرد؟ زرشناس در بخشی از این کتاب می نویسد: «نئولیبرالیسم ایرانی» بر پایه تقلید از اصول و مؤلفههای بنیادین ایدئولوژی نئولیبرالیسم، به گونهای تدریجی به صورت یک منظومه ایدئولوژیک تقلیدی و شبهمدرنیستی مدون گردیده و پدید آمده است تا دستاویز و محور ایدئولوژیکی باشد در جهت بازسازی فُرماسیون غربزدگی شبهمدرن و احیای سیطره مجدّد آن بر ایران. «نئولیبرالیسم ایرانی» به عنوان یک ایدئولوژی دارای بنیادهای معرفت شناختی نسبیانگارانه است و مُروّج نسبیانگاری معرفتشناختی است و به تبع جوهر سکولار ـ اومانیستی (مدرنیستی) اش با حکومت اسلامی و هر نوع حکومت دینی مخالف است. نئولیبرالهای ایرانی طرفدار نوعی لائیسیته (جدایی دین از دولت و قدرت سیاسی، یعنی خارج کردن دین از مرکز ثقل حیات سیاسی ـ اجتماعی و سامان دادن نظام سیاسی ـ اجتماعی و امور معاش و مناسبات اجتماعی و زندگی مردمان بر مبنای عقلانیت سکولار ـ اومانیستی و ایدئولوژیهای برآمده از آن) اند و به لحاظ تبلیغی ـ ترویجی بر شعارهایی چون: جامعه مدنی، خِرَدگرایی، پرهیز از دشمنتراشی در عرصه روابط بینالملل، تعامل با دنیا، جامعه چندصدایی و نظایر اینها متمرکزند. زرشناس در ادامه مینویسد: یکی از مؤلفههای جدی «نئولیبرالیسم ایرانی»، تأکید استراتژیک و محوری آن بر لزوم جذب و هضم ایران (به لحاظ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی) در نظام جهانی سلطه استکبار و فرآیند جهانی سازی نئولیبرالی است. نئولیبرالهای ایرانی به منظور تحقق این خواست استراتژیک خود، کوشش گسترده و مستمری را به منظور استحاله نظام اسلامی از درون و تبدیل آن به یک رژیم بریده از هویت و شعائر دینی ـ انقلابی در پیش گرفتهاند.