کتاب انجمن نکبت زده ها قصه رمان من یک تم اجتماعی دارد. تقریباً همه داستان در خیابانهای تهران و در یک پمپ بنزین متروکه میگذرد. داستان این رمان داستان سربازی است که در پی حل یک مسئله خانوادگی مجبور به فرار از پادگان میشود اما همین مسئله اوضاع را مدام برای او پیچیدهتر میکند. او از سر آوارگی ناگزیر میشود که چند روزی را در پمپ بنزین متروکهای در یکی از محلههای جنوبی شهر تهران بگذراند که این اتفاق باعث ایجاد روابطی بین او و چند کارتن خواب دیگر میشود که در نهایت سرباز فراری قصه، خواسته و نا خواسته مجبور به ارتکاب اعمال مجرمانهای در سطح شهر میشود که به طور کلی از او یک آدم دیگر میسازد. پیرنگ اصلی داستان از اینجا شکل میگیرد. در این رمان از دردهای بیشوکم جامعه نوشتم. دردهای قشر تیپاخوردهای که وجود دارد اما کمتر نشانی از آنها در ادبیات روز ما به چشم میخورد. انسانهایی که زبانی برای روایت ندارند و جایی خارج از آپارتمانهای کوچک و بزرگ شهر ما، زندگی میکنند و قصه میآفرینند. رمان انجمن نکبتزدهها از نگاه دانای کل محدود روایت میشود و اگر چه یک قهرمان اصلی دارد اما هر کدام از آدمهای داستان، قصه خودش را دارد که گاه این قصهها به مقتضای روایت، در هم تنیده میشوند و گاه از هم زاویه میگیرند.