کتاب سراب آزادی 5500 نفر برای فتح تهران! «بنابر یک سری گزارشهای اعلام شده آمار و ارقام مطرح شده برای عملیات فروغ به شرح زیر عنوان شد: تعداد تیپهای ارتش از 15 تیپ به 25 تیپ گسترش یافت که هر تیپ حدود 160 تا 230نفر داشتند. تیپهای زنان با تیپهای دیگر ادغام شد برای عملیات حدود 720اسیر ایرانی با کنترل وارد ارتش شدند و حدود 635 نفر از سایر کشورها به عراق اعزام شده و زیر نظر سایر تیپها سازماندهی گردیدند. کل نیروها حدود 5500 نفر به حساب آمدند که در قالب 25 تیپ عملیاتی و حدود محدودی واحدهای خدمات رزم و پشتیبانی خدمات رزم، سازماندهی شد. از مجموع 5500 نفر حدود 4800 نفر در تیپهای رزمی و تعدادی نیز در واحدهای اداری و ستادی و خدماتی بودند. *نیروهای عملیات فروغ نمیتوانستند روسریشان را نگه دارند «اغلب نیروهای سازمان افرادی بودند که پس از فراخوان سازمان در اواخر سال 65 به عراق آمدند و اکثراً کار پراتیک نظامی انجام نداده و تسلط کافی به امور نظامی و جنگ نداشتند به عنوان نمونه من و تعداد بسیار زیادی تا زمان عملیات فروغ جاویدان و حتی بعد از آن تا مدتها یک گلوله شلیک نکرده و نحوه استفاده از سلاح را هم نمیدانستیم. نیروهایی که برای عملیات فروغ نیز از خارج کشور اعزام شده بودند زنان و مردان جوانی بودند که در اروپا زندگی میکردند. آنها حتی بلد نبودند لباسهای نظامی را خوب و محکم بپوشند و زنان نیز حتی نمیتوانستند روسریها را بر روی سرشان نگه دارند، چه رسد به استفاده از سلاح و جنگ کردن حتی خیلی از اعضای مجاهدین که آموزشهای نظامی میدیدند افرادی بودند که مناسب مبارزه نظامی نبودند. تعداد بسیار زیادی از این نفرات، اعضای خارج کشوری و بخش به اصطلاح دیپلماسی سازمان؛ تشکیل شده از هواداران طبقه متوسط و مرفه تحصیل کرده در غرب؛ بودند. بعد با این وصف از همه انتظار داشتند در جنگ پیروز شوند کاری که ارتش عراقی بعد از هشت سال نتوانسته انجام دهد. رجوی آن زمان گفت که شما، یعنی همان کسانی که حتی نمیتوانستند کلاخود یا روسری خود را روی سرشان نگه دارند، افسران این ارتش هستید و سربازان شما در آن طرف مرز منتظر هستند.» *فروغ جاویدان عملیات مستقلی نبود «بعد از مدتها به ما ثابت شد که: اولاً ما زاییده جنگ بودیم، چون پس از آتشبس دیگر رژیم عراق اجازه عملیات به سازمان را نداد و دوماً به هیچ عنوان عملیات فروغ جاویدان عملیات مستقلی نبود. چرا که اگر دولت عراق از آن پشتیبانی نمیکرد در همین حد هم صورت نمیگرفت. اگر چه در هر حال به همه قولهایی که داده بود نیز وفا نکرد و پشت نیروها را خالی نمود. ولی تمام طرحریزی این عملیات گام به گام با هماهنگی و کمک دولت عراق و حملهای چند جانبه بود که در یک قسمت آن نیروهای سازمان وارد خاک ایران شدند.» *15 نفر از یگانهای صد نفره بازگشتند «به کمک افرادی از پرسنلی برای رسیدگی به بعضی از یگانها اقدام کردیم و برای آنها لباس و وسایل میبردیم تقریباً در هر یگان صد نفره بیش از 10 الی 15 نفر بازنگشته بودند و در چهرههای بازگشتیها نیز شکست و ماتم به خوبی حس میشد. بالاتر از آن یأس و ناامیدی در همه جا موج میزد. افراد بیش از هر چیز بهت زده بودند و تصور چنین سرنوشتی را نمیکردیم.» *پشتوانه مردمی، به دنبال انقلاب مردمی ایران است و نه سازمان «حدود 50 الی 60 درصد اعضا و فرماندهان بالای سازمان کشته شده بودند افرادی نظیر مهین رضایی، غلامرضا پورآگل، معصومی، مهدی کتیرایی و ... همه در جنگ کشته شده بودند. ساختار نظامی ارتش به کلی آسیبدیده و طرح سرنگونی نیز کاملاً شکست خورده بود از بهمن عظیم تودههای پشتیبانی سازمان نیز خبری نبود کم کم به چشم دیده و حس کردیم که پشتوانه مردمی، به دنبال انقلاب مردمی ایران است و نه سازمان. اشکالات و اشتباهات و نواقص نظامی و برآوردهای غلط فرماندهی یعنی رجوی نیز کم کم نمایان میشد.»
نظرات کاربران
رضایی - 1400/3/24
سلام
من درعملیات مرصادمرداد1367جزومحدودنیروهای بسیج که درحال رفتن به جنوب به منافقین برخوردکردیم بودم.ودرهمین عملیات به علت انفجاردرنزدیک من وشلیک تعدادزیادی RPGگوش راستم اسیب دید.هنوزبعدبیشتراز33سال مشکل دارم.ولی باهمه ی انچه برمارفت ازاینکه جلوصدام ومنافقین ازکشورم دفاع کردم.همچنان خوشحالم که خون دوستان شهیدم دراین عملیات وتمام دفاع مقدس به ثمرنشست.واکنون کشورم درمنتهای قدرت واقتداراست
سلام من درعملیات مرصادمرداد1367جزومحدودنیروهای بسیج که درحال رفتن به جنوب به منافقین برخوردکردیم بودم.ودرهمین عملیات به علت انفجاردرنزدیک من وشلیک تعدادزیادی RPGگوش راستم اسیب دید.هنوزبعدبیشتراز33سال مشکل دارم.ولی باهمه ی انچه برمارفت ازاینکه جلوصدام ومنافقین ازکشورم دفاع کردم.همچنان خوشحالم که خون دوستان شهیدم دراین عملیات وتمام دفاع مقدس به ثمرنشست.واکنون کشورم درمنتهای قدرت واقتداراست