کتاب هیولا حوادثي شگفتانگيز و تصادفهايي غريب زندگي انسانهاي بسياري را زير و رو ميكند. در هيولا نيز مثل جريان زندگي اغلب وقايع غيرمنتظره است. "بنيامين ساچز" بر اثر انفجار بمبي دستساز آنچنان متلاشي ميشود كه ديگر قابل شناسايي نيست و سازمانهاي امنيتي در پي كشف هويت او هستند. استر در اين رمان نيز به دغدغههاي نويسندهاي ميپردازد كه درگير ماجرايي معماگونه ميشود. او خواننده را به مدد آفرينش ادبي با چهرهي تازهاي از هستي روبهرو ميكند.