کتاب عاشقانه های بعید در 3 فصل «از دوستت دارمی سرد، از دوستت دارمی عبوس و از دوست دارمی یکریز» منتشر شده است. ضیایی خبر انتشار این کتاب را در حالی به خبرنگار فارس داد که در کنارش یک یادداشت نیز نوشته بود. یادداشتی به دخترش و در توضیح آنکه در «عاشقانههای بعید» با چه شعرهایی روبرو هستیم. این یادداشت در ادامه میآید: «دخترم ترنم سلام! حالا که این متن را بلد شده ای که بخوانی، سالها از انتشار کتابی که به تو تقدیم شده است میگذرد. نه من که نگارندهام و نه تو که مخاطب نوسال منی از آنچه در این دقیقهی خوانشت اتفاق میافتد و در حال وقوع است خبر نداریم، خدا میداند و آسمانها ... دیروز به احتساب همه کتابهای مجازی و حقیقیام چهاردهمین کتابم را تحویل گرفتم که رنگ و بویی متفاوت داشت به چند دلیل: پدرت از جوانسالیهای دور غزل مینوشت و مینوشت، یعنی اصلا کارش را با داستان کوتاه و شعر موزون شروع کرد، و در آن ازدحام سوت و کفهای چندم خردادی، شعرهایش دست به دست شد، بزرگ شد، و یک روز فهمید که انگار به سرنوشتی دارد شبیه بعضیهای این سرزمین هفتاد و دو ملت. تغییر رشته داد تا عشقش را در رشتهی دانشگاهیای بیابد که ادبیات بود، تا دکتری خواند و جز علم فرسودهی دفتری، چیزی از عشق نیافت در این مجال چندین ساله...