یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
کتاب «نامههای کافکا به پدر و مادرش» مجموعهای ارزشمند و عمیق از مکاتبات نوشته شده توسط فرانتس کافکا است که در بازه زمانی بین سالهای 1922 تا 1924 برای والدین خود، به ویژه پدرش، نگاشته شده است. این نامهها به خوبی تجلیگاه احساسات، افکار و مشاهدات کافکا در طول اقامتش در برلین است که با چالشها و تنشهای روانی وی پیوند خورده و زندگی روزمرهاش را در آن دوران به تصویر میکشد. علاوه بر این، متنها اطلاعاتی دربارهی اقامتهای کوتاهمدت او در آسایشگاههای اتریش و تجربیاتش در آن زمان ارائه میدهند. در بخش پایانی کتاب، وصیتنامهای از این نویسنده نابغه نیز گنجانده شده است که نشاندهندهی نگاه عمیق و خاص او به زندگی و مرگ میباشد.
این اثر ادبی در سال 1986 کشفی شگفتانگیز را به دنبال داشت، زمانی که در یک عتیقهفروشی در پراگ، سی و دو نامه و کارت پستال دیگر از کافکا به دست آمد که به اعضای خانوادهاش نوشته شده بودند. این مکاتبات جدید که ظاهراً از دیگر نامهها جدا شده بودند، سؤالها و ابهامات زیادی را در مورد زندگی خصوصی و ارتباطات خانوادگی کافکا به وجود آوردند. چرا که این نامهها به نوعی همچنان معمایی باقی ماندهاند؛ به ویژه با توجه به اینکه ماکس برود، دوست نزدیک و ناشر کافکا، یکی از این نامهها را در دهه سی میلادی به شکلی غیر دقیق در تکنگاری کافکا منتشر کرده بود. در نهایت، این بسته نامههای تازه کشف شده، هماکنون به عنوان بخش جدایی ناپذیر از میراث ادبی کافکا در آرشیو ادبیات موزه ملی نسخههای خطی در پراگ نگهداری میشود.
این کتاب به افرادی پیشنهاد میشود که به ادبیات نوین و فلسفههای عمیق انسانی علاقهمند هستند، به ویژه کسانی که میخواهند درک بهتری از زندگی شخصی و روحیات کافکا پیدا کنند. همچنین، پیشنهاد میشود که علاقهمندان به روانشناسی و روابط خانوادگی نیز از مطالعه این اثر بهرهمند شوند، زیرا کافکا با جسارت و شجاعت به تحلیل و نقد روابطش با والدین پرداخته و احساساتش را به راحتی بر روی کاغذ میآورد. این کتاب میتواند برای هر خوانندهای که دنبال فضایی صمیمی و غنی از تجارب انسانی است، تجربهای فراموشنشدنی به ارمغان آورد.
پدر و مادر عزیز، همین الان نامه پر مهر هجدهم شما با پنجاه کرون به دستم رسید. از قرار این طور به نظر میرسد که این بار واقعا نامه گم شده، یعنی نامهی روز شنبه، همانی که اسمش را گذاشته بودید: «نامه مفصل». حیف، حیف. چه چیزهایی تویش نوشته بود؟ شاید هم پول تویش بود؟ این یکی را سوم شماره گذاری کرده بودی، طوری که میشد فرض کردپول تویش بوده، اما از محتوای این نامه آخر بر میآید که پول تویش نبوده، چون آخر در این نامه گفتید بروم پیش خانم گروس. از روی کارت دیروزم تکرار میکنم که من هزار کرون از خانم گروس گرفتهام. با پنجاه کرون امروز راستی راستی از فراوانی پول در رنجم و جدا دارم سبک سنگین میکنم که بروم سینما یا نه. اما فعلا به غذا قناعت میکنم و در گوشتان بگویم که مثلا امروز ناهار کبوتر خوردهام. غذای من به هر حال بهتر از غذای توی آسایشگاه خانم گروس است که در ضمن خیلی به من لطف داشت.
برچسب ها :
ادبیات آلمان