کتاب 35 کیلو امیدواری گرگوري از مدرسه متنفر است. هر لحظهاي كه در مدرسه ميگذرد، برايش شكنجهاي واقعي است. تنها روزهاي خوب زندگياش وقتهايي است كه به كارگاه پدربزرگش ميرود. پدربزرگ لئو در دنيا تنها كسي است كه او را درك ميكند. شايد به همين دليل است كه از گرگوري ميخواهد سختترين قدم زندگياش را بردارد...