کتاب دل سگ تاریخ پای دست نوشته"دل سگ" مشخص میگوید بولگاکف این کتاب را بین ژانویه و مارس 1925 نوشته است. در دورهای میخائیل بولگاکف را نابغه ادبی میدانستند. او در پانزدهم ماه می سال۱۸۹۱ در خانواده ای فرهیخته در شهر کیف اوکراین متولد شد.او از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد و علاقه او به ادبیات او را به سوی نوشتن کشاند.او علاوه بر نوشتن رمان و داستانهای کوتاه نمایشنامه نویس و خبرنگار هم بود. بولگاکف در توصیف چگونگی نویسنده شدن خود توضیح میدهد: "شبی از شبهای سال ۱۹۱۹ در سکوت پاییزی، زیر نور شمع کوچک داخل یک بطری که قبلا در آن نفت سفید ریخته بودند، اولین داستان کوتاهم را نوشتم و در شهری که قطار، مرا با خود به آنجا می کشاند، آن را برای چاپ به دفتر روزنامه بردم . پس از آن، چند مقالهٔ فکاهی انتقادی مرا چاپ کردند. در اوایل سال ۱۹۲۰، از فعالیتهای پزشکی دست کشیدم و به طور جدی به نوشتن پرداختم." میخاییل آفانوسیویچ بولگاکف بعدها تبدیل به نویسندهای صاحب سبک شد که آثار زیادی مثل : "مرشد و مارگاریتا"،"دل سگ"،"گارد سفید"،"برف سیاه" و "تخم مرغهای شوم" را نوشت و تمام این نوشتهها به فارسی نیز برگردانده شدهاند. گرچه به اعتقاد بسیاری از منتقدان و خوانندگان آثارش بهترین و تاثیرگذارترین اثر او مرشد و مارگاریتا بوده است که بنابرقولی منبع الهام او در خلق شخصیت اصلی این کتاب یکی از سه همسرش بوده است، اما روح بولگاکف گویا در تمام آثار او به همین گونه جاری است. شاید برای خوانندگان آثار این نویسنده دل سگ هم شاهکاری به حساب بیاید،از ان جهت که زمان خواندن این رمان حالات،احساسات و نوعی از زندگی حیوانی انسانی را همراه با شخصیت اصلی کتاب تجربه میکنید که هرگز در زندگی خود فرصت وامکان تجربه آن را به دست نمیآورید. دل سگ از تخیلی شگفت سرشار است.پروفسور فیلیپ فیلیپوویچ جراح سگی از نژاد دورگه را به مدد جراحی به انسان تبدیل میکند و این موجود به نامگ شاریک" که ظاهری انسانی اما دل سگ را در سینه دارد به زندگی انسانی وارد میشود. دل سگ شاید داستان پیشمانی انسان است از جهل و اشتباههای بی پایانش،پشیمانی از دست بردن در آفرینش و سرک کشیدن در کار خداوند. در بخشی از کتاب آمده است:" سگ با شک و سوظن از خود پرسید: از جان من چه میخواهند؟من که نمیفهمم. سگ از هیچ کس دیگر به اندازه پزشک بدش نمیآمد و حالا به علت طرز نگاه پزشک این نفرت بیش از همیشه بود.سگ با خودش فکر کرد:اخ چه نفرت انگیز،چرا این احساس عجیب را دارم..." تنها با خواندن این اثر میتوانید در روزهای زندگی یک سگ که روزی به دست بشر به انسانی تبدیل میشود و با دل سگیاش به جان بشر میافتد همراه او و جراحی که او رابه این موجود تبدیل کرده، شوید. نظر رهبر انقلاب در مورد این کتاب : من رمانی به نام «دل سگ» خواندم، که نویسندهاش روسی است(1). این رمان، داستانی علمی، تخیلی است و یک نمونه برای کار افرادی مثل ... در امروز است که ممکن است آنگونه فیلم هم بسازند؛ اما اصلاً هنر امروز نیست؛ اصلاً غلط است، دروغ است؛ آن کپیهی هنر قبل است. گیرم که کپیهی کار امریکا و انگلیس و فرانسه نباشد، اما کپیهی هنر دوران قبل از انقلاب اکتبر است و هنر این روزگار نیست. این رمان، رمان کوچکی هم هست؛ اما بسیار هم هنرمندانه است. این رمان در ایران هم ترجمه شده و چاپ گردیده است؛ ولی شماها اسمش را هم نشنیدهاید. رمان «دل سگ»، یک رمان ضد انقلابی است که در حدود سالهای 1925 یا 1926 - یعنی همان اوایل انقلاب روسیه - نوشته شده و نویسندهاش به انقلاب و به بعضی از کارها معترض است و آنها را مسخره کرده است؛ مثل همین کارهایی که در اینجا هم نظیرش را دیده بودیم. این اثر، اصلاً جزو ادبیات روسیه نیست. این رمان میتوانست در دنیا پخش بشود. نمیشود گفت که آنجا پشت پردهی آهنین بود، یا در زمان استالین بود؛ نه، چرا در دنیا پخش نشد؟ چرا به عنوان یک اثر برجسته در دنیا ظهور پیدا نکرد؛ در حالی که «دن آرام» در دنیا به عنوان یک اثر برجسته مطرح است - بحث روسیه نیست - و به زبانهای زندهی دنیا هم ترجمه شده است؛ یعنی اثر انقلاب است. 1) میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف ( 1940 - 1891 م )