کتاب سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن این کتاب مقدمه ای است برای نظریه پردازی در سبک زندگی تجویزی اسلام و متاسفانه کارهای زیادی در این جهت انجام نشده است. ساختار این کتاب در سه بخش تنظیم شده است: بخش اول به کلیات، پیشینه و دیدگاههای روان شناختی در باب سبک زندگی اختصاص دارد؛ مفاهیم کلیدی و شاخص های سبک زندگی، تعریف شد، پیشینه مطالعاتی دینی، روان سنجی، جامعه شناسی، به ویژه روانشناسی، با قدری تفصیل ارائه شده است. بخش دوم به ترسیم مدل «درخت سبک زندگی اسلامی» و توضیح آن در سه عنوان «ریشه ها» «ساقه» و «شاخه ها» پرداخته است. ریشه ها، حاکی از کیفیت شکل گیری«سبک زندگی» و ساقه و آوندهای آن، حاکی از نگرش های اصلی و کلی افراد به «خود»، «هستی»، «دیگران»، «مشکلات» ...، و شاخههای آن، حاکی از وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی می باشد. شاخه ها تا سه رده تقسیم شده و در مجموع به 40 سرشاخه منتهی شده است که لازم است در رده های دیگر ادامه یابد؛ این مدل کاملا مبتنی بر دین است. بخش سوم، گزارشی است از ساخت «آزمون سبک زندگی اسلامی» اجرا و به دست آوردن ویژگیهای روان سنجی آن، دستاوردهای مفهومی و آماری (توصیفی و استنباطی) پژوهش و در نهایت، مقایسهای بین سبک زندگی «از دیدگاه روان شناسان» و «از دیدگاه اسلام» و مفهوم سبک زندگی در معانی بسیار محدود (مثل کیفیت نشستن) و بسیار گسترده (مثل مدل سبک زندگی تجویزی اسلام) کاربرد دارد. در علومی مثل جامعه شناسی، پزشکی، روان شناسی بالینی، روان پزشکی، مدیریت، روان شناسی... حضور دارد. هم از دریچه «هست ها و هنجارها» به آن نگاه می شود و هم از دریچه «بایدها و تجویزها». این اثر نگاهی از نوع «بسیار گسترده» از دریچه «مدل تجویزی قرآن» و با روش شناسی روان شناسی و روان سنجی، به موضوع سبک زندگی داشته و گزارشی از دو نوع پژوهش را ارائه کرده است. نوع اول حاکی از استکشاف و شکل دهی یک مدل تجویزی برای «سبک زندگی اسلامی» است و نوع دوم حاکی از ساخت و روان سنجی «آزمون سبک زندگی اسلامی» است. مدل تجویزی، بیان گر این است که «سبک زندگی اسلامی» چگونه شکل می گیرد. بر چه نگرش هایی مبتنی است و منجر به چه رفتارهایی در ابعاد مختلف زندگی خواهد شد. «آزمون سبک زندگی اسلامی» برای ما معلوم می سازد که افراد و گروه ها، چه مقدار دارای سبک زندگی اسلامی هستند و در کدام مؤلفه، قوت بیشتر و در کدام مؤلفه قوت کمتری دارند. این دوکار مکمل یکدیگر هستند و کاربردهای بالینی، مشاوره ای و گزینشی دارند. مشخص کردن مشابهت ها و تفاوت ها. کتاب «سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن» به قلم حجت الاسلام دکتر مجید کاویانی انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه سبک زندگی، شیوه ای نسبتاً ثابت است که فرد اهداف خود را به آن طریق دنبال می کند، راهی است برای رسیدن به اهداف، .... این شیوه ها، حاصل زندگی دوران کودکی فرد است. به سخن دیگر، سبک زندگی، بعد عینی و کمیت پذیر شخصیت افراد است. سبک زندگی اسلامی از آن جهت که «سبک» است به رفتار می پردازد و با شناخت ها و عواطف ارتباط مستقیم ندارد و از آن جهت که « اسلامی» است، نمی تواند بی ارتباط با عواطف و شناخت ها باشد. بر این اساس، این کتاب و آزمونِ ساخته شده، به صورت مستقل به عمق اعتقادات و عواطف فرد نپرداخته، بلکه رفتارهای او را بررسی کرده است، ولی هر رفتاری بخواهد مبنای اسلامی داشته باشد، باید حداقل هایی از شناخت ها و عواطف اسلامی را پشتوانه خود قرار دهد. در سبک زندگی از دیدگاه روان شناسی، علوم پزشکی و .... فقط به رفتار نگریسته می شود هیچ کدام از آنها به نیت افراد و عواطف و شناخت هایی که پشتوانه رفتارهای آنان است، کاری ندارند؛ اما سبک زندگی اسلامی نمی تواند به نیت ها بی توجه باشد؛ در عین حال که تأکید آن روی رفتار است، به عواطف و شناخت های زیرین، نیز نظر دارد. درواقع سبک زندگی اسلامی، می شود رفتارها را به مهره های متعددی تشبیه کرد که علوم انسانی به خود آن مهره ها و بدون ارتباط با عوامل دیگر می پردازند، اما در سبک زندگی اسلامی نه تنها به خود آن مهره ها ، بلکه به آنچه که سبب ارتباط آنها با هم می شود و همانند نخ تسبیح در تمام آنها وجود دارد نیز رفتاری اسلامی محسوب نمی شود. چنان که بسیاری از رفتارهای مرتاضان و صوفیان، اسلامی نیست. بنابراین علاوه بردیدگاه نظری، در آزمون سبک زندگی اسلامی نیز به ناچار باید از این حداقل های شناختی و عاطفی پرسیده شود. در این کتاب، نگاهی جامع به دستورهای اسلامی افکنده و در جهت کمّی کردن و ارتباط دادن آن با میدان عمل، یک آزمون برای آن ساخته شده است. لازم است که دین شناسان روان شناس و روانشناسان متدین، به این موضوع اهمیت بسیار دهند و آن را از موضوعات محوری کارخود بشمارند. نظریه سبک زندگی دینی، با موضوعات مهمی مثل«انسان کامل»، «انسان سالم» ، « معیار بهنجار و نابهنجار» ،«پیشگیری و درمان» و ... ارتباط مستقیم دارد. در بخشی از این کتاب آمده است: فراتر بودن انسان از نظر استعداد آگاهی و فضیلت علمی از فرشتگان خداوند انسان را مختار قرار داده است و راه هدایت و ضلالت را به او نشان داده و در وجود او نیز نیروهای متضادی را نهاده است: از یک سو، شهوات و امیال و از سویی دیگر فطرت پاک خداجوی و عقل و شعور انسانی. بر همین اساس، اگر انسان به اراده خود، شهوات و امیال نفسانی را مهار کرد و به فرمان عقل و علم خود عمل نمود، پاداشی بیش از فرشتگان خواهد داشت، چرا که فرشتگان چندان زحمت و دردسر مخالفت با هوای نفس را تحمل نکردهاند، ماهیت آنها به گونهای خلق شده است که عبادت پروردگار میکنند، و میل خلاف آن در آنها وجود ندارد. از سوی دیگر اگر عقل و شعور انسانی خود را تعطیل کنند و همچون حیوانات رفتارکنند و تسلیم بیقید و شرط شهوات خود باشند، از حیوانات پستتر خواهند بود، چرا که حیوانات از نعمت عقل محروماند و انتظاری جز پیروی غرایز از آنها نیست؛ پس اگر انسان مثل حیوان عمل کند، از او هم پستتر خواهد بود چرا که چراغی داشته و آن را به کار نگرفته و به بیراهه رفته است. در بحث از «نگرش اسلامی به هستی» اشاره کردیم که انسان در همه هستی تصرف میکند و همه هستی برای او خلق شده است، این مسیر فقط به واسطه علم و آگاهی انسان میسر میشود.(صفحه 179)