کتاب داستان ما : دیلمزاد نوشته محمد رودگر که جایزه جشنواره هنرهای آسمانی را در سال 85 از آن خود کرد و نامزد دریافت جایزه داستان انقلاب در سال 86 بود در ادامه طرح انتشار 100 اثر از 100 نوقلم انجمن قلم منتشر شده است. اویس، آسیف و دیلمزاد، سه فصل تشکیل دهنده این کتاب هستند. به گفته نویسنده، زمان در پایان این کتاب سیال میشود و موضوع داستان در صفحات آخر کتاب، خواننده را با اتفاقی غیرمنتظره مواجه میکند. رودگر درباره این کتاب که اولین اثر داستانی اوست، می گوید: داستان رمان «دیلمزاد»، از زبان راوی «من، تو» روایت میشود و وقایع آن در آمل، تهران و کردستان اتفاق میافتد. در نگارش این داستان از زبان امروزی و ساده استفاده کردهام، ولی در بخشهایی، دیالوگ قهرمانان داستان با زبان محلی مردم شمال ایران آورده شده که در پاورقی ترجمه آن درج شده است. این کتاب درباره پسری به نام «اویس» است که برادر خود را به طور اتفاقی، بعد از 20 سال، در بهمن سال 1360، در جنگلهای آمل پیدا میکند. در این کتاب زبان و زمان داستانی به طرزی خاص نمود مییابد و در پایان داستان به طرز مشکوکی همه حوادث آن زیر سوال میرود؛ به طوری که تشخیص بخشهای واقعی از موقعیتهای رویایی داستان برعهده خود خواننده است. خشی از کتاب این گونه نوشته شده است: «رفتی، حسابی به هم ریختم. روحم پاره پاره شد. چیزی توی دلم خندید. نگاه کردم؛ دیدم درختهای پای تپه میخندند.»