کتاب سیاست فرهنگی کتاب حاضر در صدد تلخیص و توصیف وضعیت کنونی سیاست فرهنگی در تمامی سطوح است. شالوده این اثر بر این نکته استوار شده است که دانشها و فعالیتهای فرهنگی، شکلگیری و نظارت بر سوژهها را تعیین میکنند. این کتاب به دنبال تشریح دانش سیاست فرهنگی در کنار تغییرات اجتماعی پیش رونده، جنبشهای اجتماعیِ هم عرضِ قدرت، اعطای اختیار و پاسخگویی است. پژوهشهای متعارفتر مقوله دانش را به همراه باز تولید اجتماعی، دولتها به مثابه نهاد مرکزی قدرت، اعطای اختیار و پاسخگویی واکاوی نمودهاند. در عین حال، برنامهها در این کتاب با موضوعاتی مثل نظم اجتماعی در حال دگرگونی و تلاشهای جایگزین برای بازسازی نظم سر و کار دارد ـ یعنی پیکار بین سیاست فرهنگی به مثابه حوزهای دگرگون شونده در مقابل حوزهای کارکرد گرایانه. به همین لحاظ، نقاط آغازین کتاب به جای پرداختن به موضوعاتی مثل مطلوبیت، کارآیی و توصیف، به نظریه، تاریخ و سیاست میپردازد. کتاب حاضر از پنج فصل به شرح زیر تشکیل شده است. فصل اول با عنوان «ایالات متحده، سیاست فرهنگی و بنیاد ملی هنرها»، به بررسی یکی از تناقضات بزرگ فرهنگ میپردازد، یعنی به ایالات متحده، جایی که رهبرانش مدعیاند که در باب فرهنگ هیچگونه خط مشی خاصی در نظر ندارند. در بررسی این تناقض آشکار، نگارنده به نقش دولت آمریکا در زمینه فرهنگ، با تکیه بر نقش بنیاد ملی هنرها (NEA)، تاکید میکند. فصل دوم با عنوان «صنایع فرهنگی، شهروندی، مصرف و نیروی کار»، در این فصل، صنایع فرهنگی سمعی ـ بصری را در سه قالب دموکراسی لیبرال و پیشرفته صنعتی و یک منطقه جهان سومی مورد بررسی قرار گرفته است. همۀ این مناطق دارای بخشهای فرهنگی تجاری قدرتمند و شکوفایی هستند که تاثیرات جهانی از خود بر جای میگذارند. این بخش، بر شبکهی رویهها و نهادهایی متمرکز شده است که در زمینه تولید، توزیع و برگزاری نمایشگاهها فعال هستند. این رویهها عبارتنداز: آموزشهای فنی، معافیتهای مالیاتی، مساعدت دولتهای محلی، قانون کپی رایت، معاهدههای مربوط به تولیدات مشترک، برنامههای توسعهای ـ اقتصادی منطقهای، آموزش رسانه، آرشیوگذاری، خدمات سفارتی و سانسور. این رویهها عمدتاً به شیوهای غیر یکسان و نامتداوم و از طریق شبکهای از عوامل، نهادها و گفتمانها برنامهریزی و عملیاتی میشود. تاثیر این رویهها به طور قابل ملاحظهای بسته به رژیمهای سیاسی و بزنگاههای تاریخی متفاوت است. فصل سوم با عنوان «فرهنگهای دستوری و پسااستعماری»، به دنبال توضیح تدارک فرهنگ میباشد. همچنین در قسمت دوم فصل حاضر، دورۀ پسااستعماری، جایگزین حساس نظام سرمایه داری غربی، را که در ذیل مدلهای دستوری فرهنگ و مدلهای سودمحور میگنجد، مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین مباحث این فصل در مورد سیاست فرهنگی سوسیالیسم حکومتی، سیاست فرهنگی فاشیست، آمریکای لاتین و سیاست فرهنگی پااستعماری میباشد. فصل چهارم با عنوان «موزهها»، نگاهی به موزه دارد، نهادی که غالباً مرتبطترین و وابستهترین نهاد با سیاست فرهنگی است. در این فصل این مسئله مطرح شده است که موزهها چگونه در طول زمان و مکان دستخوش تغییر و دگرگونی شدهاند، تعدادی از خطمشیهای نادرست در سیاست موزهها مورد بررسی قرار گرفته و گزارشی از یک بازدید در موزة زندان فریمنتل استرالیای غربی شرح داده شده است. فصل پنجم با عنوان «سیاست فرهنگی فراملی»، نوعی چارچوب نهادی جهانی برای سیاست فرهنگی را بررسی میکند؛ یعنی سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد و بلوکهای تجاری منطقهای. از جمله این سازمانها میتوان به یونسکو، گات و سازمان تجات جهانی، نفتا، تی ال سی و مرکوسور، و اتحادیه اروپا اشاره نمود.