کتاب زیرآفتاب هیچ چیز تازه نیست چند گاو خود را به ازدحام مردمی میرساندند که وارد میدان میشدند. گاوهایی سنگین و لخت با پهلوهای گلی یورتمه میرفتند و شاخهای تیزشان رو به پایین بود. یکی از گاوها با شاخهایش مردی را به هوا بلند کرد. جمعیت بیرون از بالکنهای استادیوم در ازدحام گیر افتادند. فریادی بلند شد و بعد یکی دیگر… رمان زیر آفتاب هیچچیز تازه نیست به سرعت الگوی دانشجویان دختر و پسر آمریکایی شد. آنها سعی میکردند به شیوهی جیک بارنز، قهرمان داستان که در واقع چهرهی همینگوی بود، با لحنی خشن، شکیبا و موجز حرف بزنند.