کتاب شناخت جریان های فعال اقتصادی در ایران جریان شناسی ضرورت و اهمیت دیگري در سطحی به مراتب بالاتر دارد که همانا عرصه ي سیاست گذاري و نظام اداره ي کشور است . بارها شنیده ایم که , سیاست های تعدیل ساختاری و آزاد سازی به سفارش نهاد های بین المللی چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی اجرا شد, که بحث در مورد شکست یا کامیابی لین سیاست ها در این مجال نمی گنجد. اما بنظر شما اهمیت اینکه چه جریان اقتصادي باعث حرکت به سمت این سیاست گذاري ها شد، چقدر است؟ آیا دانش در این زمینه نمی تواند موضع انفعالی ما را در بحث انتخاب وزیر، تیم اقتصادي و ... هر دولت، به موضعی فعال تبدیل کند؟ آیا این اطلاع و سایر اطلاعات مشابه، پیش بینی از اوضاع سیاست گذاري هر جریان سیاسی و نهاد اجرایی به دست نمی دهد؟ بنا براین بر دانشجویان و به ویژه دانشجویان رشته هاي علوم اجتماعی که خود داعیه دار سیاست گذاري در عرصه ملی هستند، فرض است که جریانات فعال در صحنه ي سیاست گذاري را بشناسند و موضع خود را نسبت به آنها بدانند تا در آینده خود را محصور در یک جریان خاص سیاست گذاري نیابند...