کتاب دیده بان، بیدار! : دیدگاهها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ فضل الله نوری این کتاب به دنبال طرح «دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ فضل الله نوری» است. هرچند نمی توان گزارش دقیقی از مطالب فراوان این کتاب، به اختصار در این نوشتار آورد، نکات ذیل را می توان اصلی ترین آموزه های آن دانست: 1. «دانش و جامعیت علمی» شیخ فضل الله، چنان بود که بسیاری از مورّخان او را برتر از سیّدین و دیگران می دانستند و در اوج افترا بستن به او نیز این مقام علمی اش مورد سوءال قرار نگرفت و مرحوم میرزای شیرازی که نهایت ترویج از شیخ را داشت، از او به «شیخ نوری ما» و «خودِ من»و «نفسِ من» یاد می کرد. همچنین درباره جایگاه علمی و سیاسی شیخ این نکته قابل ذکر است که پس از عدم امضای حکم موافقت با مشروطه از سوی مرحوم سید کاظم یزدی، آخوند خراسانی اعلام موافقت خود را بر اساس اعتماد به شیخ و حضور او در صحنه، مستند کرد. از دیگر سو، مخالفان شیخ نیز نمی توانستند جایگاه علمی او را انکار کنند و بر این امر اقرار کرده اند. 2. آگاهی به اوضاع زمانی و به ویژه ماهیت خودبنیاد و استعماری غرب، جلوه ای از جامعیت شیخ را در عصر مشروطه و پیش از آن و ریشه چالش او با غرب باوران و آموزه های غربی را به نمایش می گذارد. 3. هنگامی که نظریه سیاسی شیخ فضل الله را بررسی می کنیم، «استقلال»، «عدالت» و «حاکمیت اسلام را به صورت سه رکن «نظریه سیاسی» شیخ می یابیم. در این مثلّث فکری، استقلال در جهت رهایی از سلطه سیاسی و فرهنگی غرب است؛ چنان که شیخ به نوشته چرچیل، از تماس با اروپائیان نیز احتراز می جوید. فعّالیت شدید در تحریم تنباکو و حتّی پیش از آن، حمایت از اموری چون تأسیس بانک ملّی، جلوه هایی از مبارزه اقتصادی او با استعمار است. بی جهت نیست که رجال برجسته سیاسی غربی به شیخ فضل الله حسّاسیّت داشتند. عدالت، مهاری قانونمندانه برای شاه و دولت به وسیله نمایندگان طبیعی اصناف و طبقات مردم است. در این جهت، قانون خواهی و قانون مداری شیخ چنان بود که بارها بر لزوم تدوین قانون و نظامنامه (با قید اسلامی) تأکید داشت و حتّی در دوره تحصّن در حضرت عبدالعظیم، ضدّ مشروطه خواهان تندروی موضع می گیرد که سخن از بی نیازی به قانون نویسی را مطرح می کردند. به هر روی، عدالت اسلامی، معشوق دلربای شیخ بود. حاکمیت اسلام نیز خواسته اصیلی است که چاره ای جز اجرای مو به موی آن نیست. در جهت برپایی قانون اسلام، تساوی شاه و گدا در برابر احکام قضایی اسلام، از خواسته های شریعت گرایانه او بود؛ چنان که حمایت مردم از شاه را بر اساس اسلام خواهی او می داند و شاه را در راه شریعت محوری تشویق می کند. 4. مفاهیمی چون آزادی، در نگاه شیخ فضل الله، مفاهیمی لغزنده اند که نیازمند تبیین کافی و مرزبندی دقیق میان معنای درست و نادرست وارداتی آن ها است؛ از این روی، شیخ معانی باطل آن ها را برنتافته و به تفکیک میان معانی این الفاظ می پردازد. آزادی به معنای «رهایی از ستم و اختناق سیاسی» و به معنای «حقّ انتقاد سازنده و بیان مصالح» را می پذیرد و در برابر «آشوب طلبی و هرج و مرج» به ویژه «آزادی در مذهب» به چالش برمی خیزد؛ چنان که مفهوم آزادی میان اندیشه وران بزرگ فرهنگ غرب نیز حدود ویژه ای دارد. آزادی به معنای آنارشیسم سیاسی، امری بود که به اعتراف بسیاری از مشروطه خواهان به انحطاط مشروطه انجامید. نویسنده کتاب، نمونه های فراوانی از اعتراف های مذکور و دیگر گزارش های مربوط آورده است؛ فزون بر آن که عالمان و بسیاری از رجال سیاسی مذهبی، ضدّ لجام گسیختگی فرهنگی حاکم بر عصر مشروطه موضع می گرفتند. مفهوم تساوی نیز دیگر مفهوم چند پهلویی است که اصلی در مورد آن در متمّم قانون اساسی، به تصویب رسید و شیخ را به موضعگیری در برابر آن واداشت. در اندیشه دینی شیخ فضل الله، مساوات به معنای «تساوی شاه و گدا در برابر حکم عدالت»، مورد پذیرش و معنای «تساوی مسلمین و کفّار در احکام جزایی و ...» که بسیاری (از جمله اقلیّت های مذهبی و به ویژه زردشتی ها با پشتیبانی بیگانه) به دنبال آن بودند، مورد انکار شیخ بود. اصل مذکور، مسأله ای بود که به تعبیر مخبرالسلطنه هدایت، شش ماه رختخواب ها در صحن مجلس برای آن پهن شد و مردمی مجاور مجلس شدند. 5. شیخ فضل الله که به تصریح خود، خواستار مجلس شورا (به ویژه در ماهیت بومی و عدالتخانه ای آن) بود، درصدد اصلاح و نزدیک کردن آن به آموزه های اسلامی برآمد. او در این جهت، اتّهام مخالفت با مجلس را همواره از خود به دور می دانست. بنیان نظام پارلمانتاریسم غربی که بر اکثریت آرای خودبنیاد بود، مورد انتقاد او قرار می گرفت و خواستار تحدید قلمرو قانونگذاری مجلس و ترسیم شکلی بود که راهبرد اکثریت آرا در دایره امور شرعی اجرا نشود و در امور عرفی نیز به لحاظ شأن کاشفیت آن از آرای کارشناسان (به صورت راهی برای شناخت مصالح و مفاسد) مورد توجّه قرار گیرد، نه صرفاً به لحاظ خواست اکثریت. در غیر این صورت، اسلامیت نظام مشروطه، مورد سؤال قرار می گرفت و تقلیدی از تمدّنِ خودبنیاد غرب می شد. بر این اساس، شیخ می خواست تا شأن قانونگذاری انحصاری خدای متعالی، پاس داشته، و از سوی دیگر، مشروعیت اصیلِ اقدام های سیاسی تأمین شود . در نظر شیخ، باید نظام حاکم، حاکمیتی مشروع داشته باشد و «حق بینی» و «حق سالاری» پیشه و بر اساس «مصالح و مفاسد واقعی» معرّفی شده از سوی خدای متعالی، رفتار کند. در این فرایند، «نظارت و تنفیذ فقیه» ملاک عملی تأمین مشروعیت ساختار سیاسی و از جمله مجلس است. در بخش های دیگری از کتاب، نویسنده به تشریح مباحثی چون «وکالت وکلای مجلس»، «ولایت فقیه و شأن حکومتی آن»، «قلمرو آن ها»، «تبیین پارلمانتاریسم و شورای اسلامی»، «جامعیت احکام اسلام» و ... می پردازد. موضع شیخ، در تمام این امور، در چالش با انحراف های غرب باوران و دین گریزانی است که در تار و پود نظام مشروطه نفوذ داشتند و آن را به انحراف کشانیدند. از بحث درباره «معنا و کیفیت وکالت و انتخاب وکلا» گرفته تا «نفوذ اقلیت تندرو و فِرَق ضالّه در ارکان نظام تصمیم سازی»، از «عدم آمادگی ایران برای نظام پارلمانی» تا «انحراف مشروطه و نقد اختیارات گسترده مجلس شورا». در تمام این مباحث، نویسنده به تشریح گسترده آن ها پرداخته و به نوشته ها، گفته ها و سیره عملی شیخ فضل الله استناد می کند