کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی کتاب حاضر متشکل از سه بخش در قالب نوزده مقاله در حوزه علوم انسانی اسلامی ارائه شده است. بخش اول با عنوان «پوزیتیویسم و تأثیر آن در علوم انسانی»، متشکل از پنج مقاله به شرح زیر است. مقاله اوب با عنوان «تاریخچه، مدّعیات و لوازم نوپوزیتیویسم»، به بررسی تاریخچه، مدعیات و لوازم نوپوزیتسویسم پرداخته شده است. مقاله دوم با عنوان «مبانی پوزیتیویستی علوم اجتماعی» به دنبال بررسی پنج بنیان مهم و پرنفوذ نگرش پوزیتیویستی در علوم اجتماعی (علمگرایی، طبیعتگرایی، رهایی از ارزش، آفاقگرایی و تبیین و پیشبینی) میباشد و سعی کرده است ممیزات و اصول پوزیتیوستی در خلال بحثی فلسفه و تا حد کمی تاریخی به طور کلی مشخص نماید. مقاله سوم و چهارم با عنوان «پوزیتیویسم حقوقی و آثار و لوازم آن در دانش حقوق» و «تأثیر پوزیتیویسم در دانش اقتصاد» به بررسی پوزیتیویسم حقوقی و آثار آن در دانش حقوق و اقتصاد پرداخته است. مقاله پنجم با عنوان «پوزیتیویسم و تأثیر آن در دانش مدیریت» به دنبال ارائه تبیینی مختصر از پوزیتیویسم و جایگاه آن در مدیریت است. بخش دوم با عنوان «تجلی جهانبینی توحیدی در علوم» از پنج مقاله به شرح زیر تشکیل شده است. مقاله اول با عنوان «تجلی جهانبینی توحیدی در علوم تجربی» مـواردی از تـأثیرات یـک جهان بینی الهی ـ توحیدی بر موضوعشناسی، روششناسی و دیگر ارکان علوم تجربی را بررسی نموده است. مقاله دوم با عنوان «تجلّی جهانبینی توحیدی در حقوق از منظر آیتالله جوادی آملی»، پنج اصل از اصول معرفتشناسی اسلامی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی در قالب پنج گفتار بررسی و در ذیل هر گفتار، شاهد مثالهایی از حقوق اسلامی که مبتنی بر آن اصول معرفتشناسی است بیان شده است. ابتدا در گفتار اول سخن در این است که حقایق ثابتی در عالم وجود دارد و در گفتار دوم بیان میشود که میتوان به این حقایق ثابت قطع و یقین پیدا کرد، سپس روشهای دسترسی به قطع در شناختشناسی اسلامی که عبارتنداز عقل و نقل به همراه محدوده حجیت آنان، در گفتار سوم بحث شده و در نهایت در گفتار چهارم و پنجم در زمینه میزان حجیت بناء عقل و ظن سخن رانده شده است. مقاله سوم با عنوان «عرصههایی از تجلّی جهانبینی توحیدی در مدیریت» در پی آن است تا مقدمهای را برای ورود به نقـد برخـی از مبـانی فکـری مـدیریت متداول در دنیا براساس بینش توحیدی و اسلامی ارائه دهد. مقاله چهارم با عنوان «تأثیر مبانی تفکر اسلامی در مدیریت مالی شخصی»، به اختصار اشارهای به ابعاد مدیریت مالی شخصی داشته، سپس بـه بیـان گزیدهای از اصول جهانبینی و ایدئولوژی اسـلامی پرداختـه، ارتبـاط ایـن اصـول بـا موضـوع مدیریت مالی شخصی را بررسی نموده است. و مقاله پنجم با عنوان «تجلی جهانبینی اسلامی در احکام افراد دارای نسب نامشروع»، بر آن است که احکامی را که در آنها مسائل خاصی نسبت به زنازادگان وجود دارد از فقه امامیه استخراج نموده و آنها را به صورت کوتاه بیان نماید و در ادامه به ذکر مبانی اسلامی مربوط به آن در زمینههای خداشناسی، انسانشناسی و هستیشناسی بپردازد. بخش سوم با عنوان «تأثیر مبانی معرفتی در عرصههای گوناگون»، متشکل از شش مقاله به شرح زیر است. مقاله اول با عنوان «مبانی متافیزیکی دانش اقتصادی»، مؤلفهها و مبادی مابعدالطبیعی، یعنی هستیشناسی (خداشناسی (الهیات) و کیهانشناسی و انسانشناسی)، معرفتشناسی، ارزششناسی، غایتشناسی را طرح نموده و اثرگذاری هر یک بر فرآیند نظریهپردازی اقتصادی با ذکر چند نمونه را نشان داده است. مقاله دوم با عنوان «مروری بر دیدگاه های مهم انسانشناختی و بررسی آثار حقوقی هر یک» به تفکیک دیدگاههای مهم انسانشناسی الحادی و الهی را مقایسه و آثار حقوقی هر یک را بیان کرده است و مطرح مینماید که رابطه وثیقی بین نگاههای انسانشناسی و احکام حقوقی برقرار است و حقوق اسلامی اجمالاً ذیل نگاههای الهی به انسان و حقوق غربی با تمام تنوع و تکثر آن، ذیل نگاههای مادی به انسان قابل طبقهبندی است. مقاله سوم با عنوان «مروری بر برخی احکام و قوانین ازدواج و مبانی آنها» سعی دارد تا گزارشی از هر یک از نظامهای مبانی کنوانسیون، مبانی فقه الهی و مبانی حقوق ایران در مورد نکاح را ارائه کرده و ارتباط این احکام با مبانی نظامهای حقوقی را نشان دهد. مقاله چهارم با عنوان «لیبرالیسم؛ فلسفة اجتماعی سقط جنین»، در پی آن است که با بیان خصوصیات لیبرالیسم و توضیح آن ها، به بررسی موضوع سقط جنین از نگاه لیبرالیستی بپردازد و سپس این نگاه را به اجمال و در کلیات با نگاه اسلامی مقایسه کند. از این رو ابتدا به بررسی کوتاهی در باب سـقط جنـین و وضـعیت جوامـع غربـی و خصوصاً ایالات متحد ه آمریکا در این باره پرداخته شده است. پس از آن به بیان شاخصههای اصلی تفکر لیبرال پرداخـته و در گـام بعـدی نشان داده که چگونه رویکرد لیبرالیستی باعث شکلگیری وضعیت کنونی سـقط جنـین در غرب و به خصوص ایالات متحده آمریکا به عنوان یک کشور لیبرالیستی شده است . بخـش پایانی این مقالـه را بیـانی کوتـاه از تفـاوت لیبرالیـسم بـا اسـلام در سـه مـسئله اصـلی مبـانی معرفتشناختی، انسانشناختی و هستیشناختی، تشکیل داده است. مقاله پنجم با عنوان «علم اخلاق اسلامی و غیراسلامی»، تلاش دارد تا علم اخلاق به عنوان یکی از مهمترین شاخههای علوم انسانی از حیث اسلامی و غیراسلامی بودن مورد مداقه و توجه قرار دهد. برای ورود به این بحث ناگزیر ابتدا مسئله علم از حیث اسلامی بودن آن، بررسی شده و سپس به تعریف اخلاق و علم اخلاق پرداخته، و در ادامه رابطه و نسبت آن را با علم و اسلامیت مشخص و با توجه به معیارهای علم اسلامی، به تبیین علم اخلاق اسلامی پرداخته شده است. مقاله ششم با عنوان «پارادایم های علمی بدیل»، سعی دارد تا طرحی کلی را ارائه دهد تا از گـذر آن، تفـاوتهـای برجـسته میان پوزیتیویسم سنتی در یک سو، و در سوی دیگر سه پارادایمی که پا به عرصه نهـادهانـد تـا پوزیتیویسم را به چالش بکشند را تشریح نماید. بخش چهارم با عنوان «مبانی روش شناختی» متشکل از سه مقاله به شرح زیر است. مقاله اول با عنوان «تجلی اسماء الهی در نظام تکوین و تشریع»، اعلام میدارد که چنانچه نظریة تجلی را یک نظریة اسـلامی بدانـیم و بـر این باور باشیم که اگر با محوریت آموزههای اصیل اسلامی، تقریر جامعی از تأثیر اسماء الهـی در نظـام تکوین و تشریع ارایه شود و سپس این مجموعه با سلـسله تعـالیم عرفـانی مقایـسه و تکمیـل گردد، میوانیم امیدوار باشیم که چهارچوب و کلیـات یـک جهـانبینـی جدیـد ترسـیم شـود، جهانبینی جامع و نوینی که علاوه بر ترسیم چهرة متفـاوت از موجـودات مختلـف، اساسـاً بـا نوعی روش شناخت خاص خود همراه است. مقاله دوم با عنوان «تبیین عرفانی تجلی الهی و پیامدهای منطقی آن (با تأکید بر اندیشة سید حیدر آملی)» و مقاله سوم با عنوان «دینشناسی عرفانی در پرتو سه گانة شریعت ـ طریقت ـ حقیقت (با تأکید بر اندیشة سید حیدر آملی)» به ترتیب به بررسی دو وجهه اجمالی تبیین ظهور حق تعالی، و دینشناسی عرفانی، از نظر سید حیدر آملی پرداخته است.