کتاب عقاید یک دلقک، از معروفترین آثار هاینریش بل است که در سال 1972 جایزه نوبل ادبیات را از آن خالق خود کرده است. در این رمان، با دلقکی آشنا می شویم که بیم و امیدها و شادی ها و دردهایش را در زیر نقاب مسخرگی و دلقکی پنهان می کند. رمان بل در عین حال یکی از قوی ترین داستان های عشقی ادبیات جدید است که در آن دو انسان به این جهت ناکام می شوند که یکی از آنها به سنن و عقاید نقلی بیش از دیگری وابسته است؛ زیرا هر کلام و هرآن چه حکایت می شود، فوراً از حکایت محض به واقعه ای بیواسطه تبدیل می شود. اگر بخواهیم یکی از تاثیرگذارترین رمان های قرن بیستم را نام ببریم باید به ” عقاید یک دلقک ” اشاره کنیم. این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام شنیر است که همسرش ماری او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرض های همیشگی اش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می کند». فقط دو چیز این دردها را تسکین می دهند. مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه. ولی او رفته. او بعد از افتضاحی که در یکی از نمایش هایش به وجود می آورد و پایش را مصدوم می کند، به بن محل زندگی اش (که کمتر از دو سه هفته در سال در آن جاست) باز می گردد. به این دلیل که او آدم ولخرجی است دیگر حتی یک پنی هم برایش نمانده. به همین دلیل دفترچه تلفنش را باز می کند و شروع به تماس با آشنایان می گیرد. در این میان بارها به گذشته می رود و خاطراتش را می گوید. ماری همسر او یک کاتولیک بوده و در جوانی با هم فرار کرده اند و بدون اینکه با هم ازدواج کنند با هم رابطه داشته اند. این امر ماری را عذاب می داده و بالاخره روزی از او فرار می کند. هانس اشنیر دلقک، تنها به اتاق خود در بن ، پناه برده است و چند ساعت شکست های زندگی عاطفی و حرفهایش را جمع بندی می کند تا بعد برود مانند گدایی بر پله های ایستگاه راه آهن بنشیند و بازگشت ماری، زن محبوبش را که از دست داده است و هم امروز باید از سفر ماه عسل به رم بازگردد، انتظار بکشد (یا به هرحال چنین وانمود کند). کتاب تک گویی بلندی، ساخته از «ملاحظات» (یا عقاید) آدمی سرخورده و مایه گرفته از خاطره های شخصی است که تنها چند مکالمه تلفنی و ملاقات کوتاه پدر آن را قطع می کند. هانس اشنیر، برخلاف اکثر شخصیت ها در داستان های کوتاهی که بول پس از جنگ نوشته است، در خانوادهای بورژوا به دنیا آمده است. استعدادش در کار معرکه گیری، از او (در دل جامعه ای مرفه) انسانی مرتد ساخته است. او به نسلی تعلق دارد که اگرچه جوانتر از آن بودند که در آخرین دسته های هیتلری نام نویسی کنند اما در میان شعارهای ناسیونال سوسیالیستی بزرگ شده اند. جامعه نو مرفهی که بر ویرانه ها بنا شده است، در چشم او به طور قطع مشکوک است؛ بدان لحاظ که دستاندرکاران آن، که همگی کمابیش بدنام اند، امروزه به بهای کمی برای خود وجدان راحت خریداری می کنند: حتی مادر او رئیس «کمیته ای برای نزدیک ساختن نژادها» است. در حال و هوای بازسازی، کاتولیسیسم به اصطلاح «ترقی خواه» که در محاول بورژوایی بن خودنمایی می کند، در ریاکاری عمومی سهیم است. همه ترشرویی هانس اشنیر بر همین کاتولیسیسم متمرکز است؛ وانگهی انگیخته از دلایلی شخصی است: ماری که مدت شش سال همدم او بود، ترکش گفته است تا با یکی از همان «کاتولیکهای متجدد و سرشار از آینده»، که از دست اندرکاران جلو صحنه است، ازدواج کند. اشنیر مدعی است که رنگ و روغن «صادقانه» چهره معرکه گیر را در برابر ریاکاری اجتماعی قرار می دهد. اما، دهنکجی دلقک، که با طرز پاسخی زیباشناختی اخلاقی شکل می گیرد، مضحک است. مؤخره عجیب و غریبی که طی آن هانس اشنیر ورشکستگی خود را با خوشرویی به نمایش درمی آورد، تصویری حاکی از تسلیم و رضا از هنرمند به دست می دهد. و آخرین کلام رمان می گوید که، با این حال، «به آوازخواندن ادامه داد». عقاید یک دلقک به حق رمان پایان عصر آدناوئر صدر اعظم آلمان است. این کتاب از دو دیدگاه مهم قابل بررسی است: یکی اثرات روانی پس از جنگ و دیگری اهمیت انسان و مقابله با هر چیزی که مانع انسان بودنش است. هاینریش بل به انسان با همه ی اشتباهاتش و سادگی هایش معتقد است و به هر چه که مانع انسانی بودن باشد می تازد. هانس شنیر دلقک ، انسانی است بسیار انسان. او با رنگ روغنی بر چهره صادقانه مقابل ریا کاری های جامعه ایستاده است. هانس پروتستان زاده و عاشق ماری است و به قول خودش مرض تک همسری دارد . ماری که کاتولیک است بی دین بودن هانس را نمی تواند بپذیرد ، به دلیل عقاید مذهبیش هانس را ترک می کند . هانس در طول شش سال زندگیش با ماری به عقاید مذهبی او احترام می گذاشت حتی او را صبح زود برای رسیدن به مراسم مذهبیش بیدار می کرد و حاضر بود در مراسم مذهبی کاتولیک ها با او ازدواج کند ولی ماری تنها نبود ، کاتولیک ها همواره در اطرافش حضور داشتند. برادر هانس کاتولیک شده بود و هانس را که پروتستان زاده ی بی دینی بود را حاضر نبود ببیند او برادرش را دوست داشت و از دیدن او محروم بود «عقاید یک دلقک» طنزی است عاشقانه که در قالب داستانی بسیار خواندنی به مسائل مختلف می پردازد. هاینریش بل می گوید: «من با نوشتن جهان را تغییر می دهم. همین که می نویسم، جهان تغییر می یابد.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir