کتاب جای امن گلوله ها : خاطرات عبدالرضا آلبوغبیش کتاب «جای امن گلولهها»، به بررسی اتفاقات روزهای آغازین دفاعمقدس در خرمشهر، از زبان عبدالرضاآلبوغبیش میپردازد و با زبانی اثرگذار و جذاب به رشته نگارش درآمده است. داستان با به تصویر کشیدن صحنه پرحادثه و دردناک شهادت شیخ محمدحسن شریفقنوتی و به رگبار بسته شدن راوی (عبدالرضا آلبوغبیش) آغاز میشود که طیّ آن ماجرا عبدالرضا به طرز شگفتآوری جان سالم به در میبرد؛ اگرچه پنج گلوله سربی از آن دوران هنوز در تن رنجورش به یادگار باقی مانده و بیرون نیامده است. سیر روائی داستان درکنار حفظ شیوه سیّال ذهن راوی در تقریر خاطرات از ویژگیهای بارز کتاب است که این امر در کنار وفاداری نویسنده به زبان و لحن راوی، بر گیرایی آن افزوده است. جستجو درباره صحّت مطالب تاریخی و ذکر چندباره یک حادثه از زبان افراد مختلف، یکی دیگر از وجوه مثبت کتاب است که در ارتقاء اعتبار تاریخی خاطرات کتاب نقش موثری دارد. دیدار بنیصدر از جبهه و درگیری لفظی وی با شیخ شریف درباره اعزام نیروهای کمکی و روبرو شدن راوی با قهرمان گمنام و منجی آبادان، شهید علی سورانی ملقب به دریاقلی، از جمله جذابترین بخشهای این کتاب به شمار میآید که خواندن آنها مخاطب را با خود به سالهای حماسه و پایداری میبرد. قسمتی از کتاب:فهمیدم اسمش عدنان است و قصد دارد مرا به گلوله ببندد. باورم نشد و فکر کردم میخواهد مرا بترساند یا مسخرهام کند. در همین فکرها بودم که پایش را روی جدول بلوار گذاشت و اسلحهاش را به طرفم نشانه رفت. فاصلهاش با من حدود ده متر بود. باز هم باور نمیکردم به من شلیک کند اما او خیلی راحت مرا به رگبار بست.صفحه 23