کتاب من شور : مجموعه شعر محمود حبیبیکسبی را از نامی که بر مجموعهاش انتخاب کرده، از جنس کلمات و لحن اشعارش، از روابط و دوستیهایش با چهرههایی مثلا یوسفعلی میرشکاک و حتی از شکل و شمایل ظاهریاش اگر عکسش را دیده باشید؛ میتوان دانست که شیفته تصوف و عرفان است و در راه درک و کسب طیفهای منتشره این منشور جد و جهد دارد. نگاهی کلی به این مجموعه نشان میدهد که محمود همچنانکه ساختار شعر کلاسیک را به خوبی میشناسد و بر تکنیکها، فنون و آرایههای ادبی به خوبی تسلط دارد، مطالعات و تأملات گستردهای در ادبیات عرفانی دارد و با کلمات، مواضع و نمادهای کاربردی در این اقلیم به خوبی آشنا است. البته محمود بسیار کوشیده که این درک و دریافتها را با زبانی تازه و امروزی بیان کند که تا حدی در این امر نیز موفق بوده است. اما شاخصه اصلی اشعار محمود و مجموعه «منشور» در این است که برخلاف بسیاری دیگر که در این وادی مدعیاند و البته با این اصطلاحات در حد مثلا فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی بیشتر آشنا نیستند، او با این مفاهیم انس دارد و با مراجعه به سرچشمههای آن یعنی علوم حدیث و علوم قرآنی به تماشاهایی مخصوص میرسد. زبان این مجموعه محکم، مطنطن و موسیقایی و دارای فخامتی متناسب با درونمایه اشعار است. از کتاب:زاهدا خیز و وضو ساز ز خون دل ما بعد قد قامتی افراز سر بسمل ما سر در یازده در یازده در یازدهای! برو و دور شو و دور شو از ساحل ما حلقه در حلقه ما حلقه بدناماناند پس مجاور منشین در حرم منزل ما خرقان در خرقان خرقه خونابه به دوش سر به باد یله دادند به یاد دل ما گره از زلف کجش باز کنید و بزنید گرهی کور به کار طلب باطل ما صفحه 27 افتخارات:رتبه اول بخش شعر سنتی چهارمین جشنواره بینالمللی شعر فجر راه یافته به مرحله نهایی جایزه شعر جوان