در کتاب دل و دلبری : برگرفته از منابع پیشین ما با دایه ای روبرو هستیم که داستان دلداگی عاشق و معشوقی به نام خسرو و گلرخ را برای نوه اش شاهرخ که در تهران ساکن است بوسیله تلفن و از خوزستان تعریف می کند. آن داستانی که روایت می شود زمان نامعلومی دارد و دوران های تاریخی متفاوتی را در دل خود آمیخته می کند و مانند داستان های افسانه ای پر از ماجرا و کش و قوس های مختلف است. در نهایت می بینیم این دو دلداده با طی مراحل سخت و صعب بعد از جدایی، باز به هم می رسند و زندگی خوشی را با هم آغاز می کنند. در این کتاب ، داستان معاصری ،همزمان با قصه کهنی که تعریف می شود در حال وقوع است .