کتاب فرزند خاک - فیلم نامه «فرزند خاک» بیش و پیش از هر چیز دیگر، حدیث دردمندی است. درد است اما دردی معتبر و آبرومدار و متعالی. دردی که به جزئیترین شکل و از جوانب مختلف بازکاویده میشود و رو میشود اما، حسی که در ما میآمیزد، غرور کاذب است، نه ترس، نه مرعوب شدن و نه حقارت و پس گرفتن حرفهای گذشته و نه زیر سوال بردن جنگ و هیچ چیز دیگر از این دست، که فیلمهای این سالهای مدعیان دروغین، در پیاش بودند و کردند. «فرزند خاک» نه میخواهد به شکلی باسمهای و کاذب به نسل به اصطلاح سوم چیزی یاد بدهد و محاکات حدیث نفسی برگزار کند و نه میخواهد به شکلی فرتوت و بیرمق و آنجایی توی دهان بازیگر نوجوانش بگذارد که «چه میکشیم؟!» و قس علیهذا. نه! نه خوشبختانه! «فرزند خاک» به دنبال جنگی است که «درد»اش به فرموده پیرمان «نعمت» بود.