کتاب جاده های خلوت جنگ ((جاده های خلوت جنگ )) خاطرات محسن مطلق از دوران کودکی تا پایان جنگ را درهفت فصل بازگو می کند. راوی، دانش آموز کم سن و سالی است که با توجه به حس و حال حاکم بر فضاهای دانش آموزی آن زمان، تصمیم می گیرد با عضویت در بسیج مسجد محل به کاروا نهای اعزامی به جبهه های جنگ بپیوندد. بازگویی خاطرات تحصیل در دبستان «معمار قصری »(مدرس های دریکی ازمحل ههای جنوبی شهر تهران – حوالی خیابان خاوران)، یادآوری روزهای انقلاب در کوچه پس کوچه های محله خاوران، اشاره به نخستین نشان ههای قابل لمس از پیامدهای وقوع جنگ )تشییع جنازه اولین شهید محله( از بخش های اصلی فصل نخست کتاب هستند. اولین تجربه حضور راوی در جبهه، که در قالب کاروان اردوی دانش آموزی صورت می گیرد تا اعزام رسمی او به عنوان یک نیروی بسیجی داوطلب که در ادامه تداوم می یابد، از رویدادهای مهم فصل دوم است. در فصل های بعدی کتاب بیشتر به حضور راوی در جبه ههای غرب و جنوب کشور پرداخته شده است. نویسنده تلاش کرده به اصل رویدادها وفادار بماند. خواننده در طول کتاب با انبوهی از اسامی افراد حاضر درجبهه ها مواجه می شود که برخی از آنها دیگر در میان ما نیستند. در پایان کتاب هم عکس ها و اسنادی درباره اتفاقات ذکر شده در کتاب آمده است. قسمتی از کتاب: سایه تیر آهن ها و خورشیدی هایی در هم و بر هم،تپه های خاکی که بر فراز هر یک برجکی قرار داشت و لاشه های تانک و زره پوش در کنار جنازه های عراقی، همه حسی غریب در انسان ایجاد می کرد، چیزی وحشتنا ک تر ازترس. حالتی که ترس جزء کوچکی از آن بود. صفحه 4