یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
کتاب روزهای آخر در جریان نگارش و نشر داستان ها و خاطرات دفاع مقدس، به آثار نویسندگانی بر میخوریم که خود در کسوت رزمندگان سلحشور ایرانی، در برابر یورش دشمن تجاوزگر سینه پهلوانی سپر کرده و با تمام جان و وجود جنگ و جبهه را تجربه کردهاند. آثار داستانی این نویسندگان بالطبع عمق و طراوت بیشتری میگیرد و با قوت و شفافیتی بارز واقعیتهای چند لایه جنگ را باز میتاباند. احمد دهقان از این دسته است و به همین دلیل «روزهای آخر» در میان بسیاری از خاطراتی که درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران منتشر شده، نمونه ای است که با اتکا به تجربههای مستقیم نویسنده در عرصه نبرد و مقاومت، دستکم دور بودن از لحظههای واقعی ستیز رو در رو با دشمن را در خود ندارد. از سوی دیگر، پرهیز از تکلف و مغلق گویی امتیاز بروز تصاویر روشن از جنگ را به این اثر جذاب و خواندنی بخشیده است تا اثر با برکنار ماندن از شعار پردازی و کلیشههای دمدستی متداول، مجال بازتاباندن بخشی از زندگی مردان نبرد آن روزگار را بیابد. به مدد صداقت و پرهیز از یکسونگریهای آشکار، دیوار حائل میان خواننده با اثری جنگی از این دست فرو میریزد و مخاطب پیوندها و دوستیهای جبهه را در کنار تلخی دشواریهایش لمس میکند. احمد دهقان در «روزهای آخر»، روایتگر روزهای پایانی جنگ است. از عملیات بیت المقدس هفت میگوید و روزهای آماده باش، که در اردوگاه کوزران میگذرد؛ بر گرده کوهی جای گرفته است و تداعی کنندهٔ روزهای پر خاطره است از دوستانی که دیگر نیستند! روزهای آخر تصاویری است از روزهای سراسر مظلومیت و قبول قطعنامه که سنگینی بیان پردرد امام (ره) در لحظه پذیرش آتشبس کمر بچههای جبهه و جنگ را خم کرد. کتاب، اثر غافلگیر کنندهای است . هم به لحاظ محتوای آن و هم به لحاظ شکل و ساختار روایی اثر. نوع روایتها غالبا بسیار شیرین و دلشین است. نثر و پرداخت به قدری گیراست که خواننده به سختی از کتاب دل میکند. روزهای آخر در چهار فصل با عناوین «بیت المقدس هفت»، «و...»، «غدیر» و «عکسها» به رشته تحریر درآمده است. قسمتی از کتاب :همه ماندهاند که چه اتفاقی افتاده است. خبرها اکثرا ناقص است و مبهم و پر از شایعات. هرکس چیزی میگوید و تنها موضوعی که همه بر سر آن یک نظر دارند، این است که خطها شکسته شده و عراق دارد میآید. عدهای میگویند: فکه منطقه پدافندی ارتش است و به سپاه ربطی ندارد. سری که درد نمیکند دستمال بستن نمیخواهد.صفحه93