کتاب اعترافات : خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعزیز قادر السامرائی وقتی دشمن دست به قلم میشود و خاطرات خونریزیها، تجاوزات و ددمنشیهای خود و همرزمانش را نقل میکند دیگر جای هیچ تردیدی در پی بردن به روحیه تجاوز و بیرحمیاش در ذهنها باقی نمیماند. کسی هم نخواهد توانست ادعا کند که این نوشتهها از سر اجبار یا کوشش بازجویانه برای معرفی عراق به عنوان تجاوزکار نوشته شده است؛ چه اینکه پیشتر همه دنیا نسبت به مظلومیت جمهوری اسلامی و دشمنی کینهتوزانه عراقیها در جنگ تحمیلی علیه ایران اذعان داشتهاند. «اعترافات» خاطرات سرهنگ عراقی، عبدالعزیز قادرالسامرایی است که رسول رضاگاه آن را ترجمه کرده است. نگارنده در این کتاب تنها به بیان بخش کوچکی از جنایات وحشتناک سربازان و فرماندهان عراقی در طول هشت سال دفاع مقدس پرداخته است؛ جنایاتی که از کشتن مردم بیگناه و تجاوز به دختران و زنان آنها آغاز میشود و حتی میرسد به جمعآوری وسایل ارزشمند خانههای مردم و انتقال آنها به بغداد! این اوج زشتکاری آنهاست که چون در میدان جنگ، حریف ایمان و اراده مردان جنگی ایران نمیشوند، به اموال و داراییهای مردمان نجیب خوزستان به ویژه خرمشهر قهرمان دستدرازی میکنند و اسباب و اثاثیه آنها را به عنوان غنیمت جنگی با خود میبرند. هرچند کتاب حجم کم و دامنه کوتاهی دارد و با زبان و بیانی کاملا ساده و روزنامهوار نوشته شده است، اما اطلاعات بسیاری را در خود دارد و منبع ارزشمندی محسوب میشود؛ چون به خوبی نشان میدهد نیروهای بعثی چگونه بر خاک و جان و مال مردم ایران دستدرازی کردهاند و حتی از گونیهای برنج و وسایل زندگی آنها هم نگذشتهاند. در این کتاب اطلاعات و آمارهایی هم از گزارشهای داخلی ارتش عراق مطرح شده و مدارکی مبنی بر کمک کشورهای عربی به ویژه ارتش مصر به عراق هم ارائه شده است که درخور توجه است. از دیگر نقاط قوت این کتاب میتوان به توضیحات آشکار نویسنده خاطرات درباره اعمال زشت و غیراخلاقی نیروهای عراقی و دریدن حرمت افراد و نوامیس مردم در شهر خون و حماسه اشاره کرد. قسمتی از کتاب:شدت جنگ و فرار مصریها از جبههها باعث شد دستورالعمل جدیدی صادر شود و تاکید فرماندهی کل در دستورالعمل این بود که برخرود با مصریهای فراری از جبهه، مانند برخرود با سربازان عراقی خواهد بود و وظایف یکسان و مجازاتهای یکسان برای برخورد با متخلفان در نظر گرفته شده است. هشتاد سرباز مصری به علت فرار از جبهه توسط جوخههای اعدام عراق به هلاکت رسیدند و اجساد این افراد بهطور جداگانه به مصر منتقل شد. صفحه 49