کتاب بازجویی خانواده ی قلندری در «بازجویی خانواده قلندری» دزدی از یک بانک دزدی کرده که از سوی پلیس دستگیر شده است. در ماجرای این دزدی فرد سارق موضوعاتی را مطرح میکند که پلیس مجبور میشود سراغ خانواده وی برود. «سروان روی کاغذش نوشت او از چی پشیمان است؟ بعد فکر کرد کدام اشتباهش او را این قدر آزار می دهد؟ غفلت از دختر عمویش یا ماجرای دزدی و یا دروغهایی که به هم میبافد؟ سروان میدانست که اینها را خودش باید بگوید، باید او را به حرف میکشید. پرسید: «عروسک چی شد؟ پیدایش کردید؟»