کتاب صاحبدلان - کتاب هفتم : کتاب قوام :روایت زندگی حجت الاسلام سید مهدی قوام هفتمین جلد از مجموعه «صاحبدلان» که به روایت زندگی چهرههای موثر در فرهنگ عاشورا در دوران معاصر اختصاص دارد، با موضوع روایت زندگی واعظ و عارف معاصر مرحوم حجت الاسلام سیدمهدی قوام منتشر شد. این کتاب به قلم محسن دریابیگی و در 115 صفحه قطع پالتویی منتشر شده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «ایام نوروز بود. در میدانگاه محله، حاجیفیروز داشت میزد و میرقصید. یکهو چشم باز کرد دید یک سید معمم جلویش است. قوام بود. منبرش در حسینیهی قناتآباد تمام شده بود و حالا داشت میرفت خانه. حاجیفیروز، قوام را نمیشناخت. دست و پایش را گم کرد. ترسید حالا عتابش کند. قوام فهمید که حاجیفیروز ترسیده. رفت پیشش، عمامهاش را برداشت و به او گفت: «شغل من این است، شغل تو هم این. راحت باش! کارت را بکن!» بعد هم دست برد پرِ شالش و پنج تا دهتومانی درآورد و گذاشت کف دست حاجی فیروز و رفت. پنجاهتومن آنوقتها خیلی پول بود. بچههای محل دور حاجیفیروز جمع شدند و شروع کردند به دستزدن. تشویقش کردند که بزند و برقصد. اما حاجیفیروز حالش عوض شده بود. رفت یک گوشه نشست و زار زار شروع کرد گریهکردن.»