کتاب هنگ ترسوها «هنگ ترسوها» دربرگیرنده خاطرات سروان فهمی الربیعی، یکی از افسران گروهان هنگ یکم تیپ 413 عراق است که در جنگ تحمیلی هنگام عملیات کربلای 5 در سال 1365 به رزمندگان ایران پناه آورد. فهمی الربیعی افسر جوان، خوشگذران و ماجراجویی بود که در روزهای جنگ به خاطر نبردهایی که در آن شرکت داشت، از صدام مدال شجاعت دریافت کرد. همین مدال ها و جراحتهای زیاد باعث شد تا زمانی مسئول اردوگاه اسیران جنگی ایران در پادگان «الرشید» بغداد شود. او سالها پس از پایان جنگ کتابی نوشت که بازگوکننده واقعیتهایی از ماهیت شوم صدام و نظام بعث عراق است. نویسنده اثر خاطرات درگیری با نیروهای ایرانی را در مناطق پنجوین، سید صادق، بصره، شلمچه و عملیات کربلای 5 روایت میکند. «هنگ ترسوها» فرازهای خواندنی فراوانی دارد که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: پرت کردن سه اسیر ایرانی از هلی کوپتر توسط فردی به نام هشام صباح الفخری، بمبارانشیمیایی منطقه پنجوین توسط عراقی ها، وجود جوخههای اعدام در جبهه عراق برای سربازانی که بدون دستور مافوقشان عقب نشینی میکردند، متهم کردن افسران رده بالای عراقی به بیکفایتی از سوی یکدیگر، شرب خمر افسرانارتش عراق، مجوس خواندن ایرانیها توسط صدام حسین، تأکید راوی مبنی بر وجود امدادهای غیبی برای ایرانیها، رفتار غیر انسانیعراقیها با اعضای سپاه پاسداران و اسرای بسیجی، منافقان و همکاریآنان با حزب بعث، شرحی بر عملیات کربلای 5 ایرانیها و وجود مؤثرحجهالاسلام ابوترابی و برخورد راوی با وی. در این کتاب سروان فهمیالربیعی، روحیه متزلزل، فساد، ترس و بی لیاقتی ارتش بعث را به تصویر میکشد. از آنجا که وی مدتی رئیس اردوگاه اسرای ایرانی بوده، خاطراتی از وضعیت اسیران ایرانی و رفتار زننده و غیر انسانی دولت عراق را با آنان روایت کرده است. او از جنگی میگوید که از سر گذرانده و از رهبر شکستخورده شان صدام حسین که با تبلیغات دروغ در کشورش تلاش میکرد روی خشونت و نادانیاش سرپوش بگذارد. قسمتی از کتاب:اینجا صدای امریکا است؛ این صوت الجماهیر است؛ اینجا صدای بغداد است؛ این رادیوی کویت است؛ اینجا رادیوی سعودی است؛ این صدای شورای همکاری خلیج [فارس] است؛ اینجا رادیو لندن و... همه رادیوهای دنیا با ما هستند... دروغ و دروغ و دروغ. آنها فقط پیروزیهای نظامی ما را بیان میکنند. همهچیز در قلبها، از تلخی گرفته تا شیرینی، پنهان میشود. و مردم کشور من، مانند قورباغههایی که یک چشمشان را بیرون آورده باشند، نه میگویند، نه میخندند و نه قیام میکنند.صفحه 9و10
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.