کتاب پاسبان جهنمی - زندگی سیاسی سپهبد نصیری چهار روز پس از پیروزی انقلاب، روی پشتبام مدرسهی رفاه، گلولهها شلیک شدند و به زندگی او پایان دادند. قدرت بیمثالش و امضای او که حکم نابودی و احیای خیلیها بود، ثروت صدها میلیون تومانیاش و نزدیکیاش به شاه مانع اجرای حکم نشدند؛ حکم الهی «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَی»! وی که با مقام ریاست ساواک غیرقابل دسترسترین فرد دستگاه ستم شاهی به نظر میرسید، به دست تقدیر، چنان «خوارِ» دست انقلابیون شد... قصهی «خواری» وی نیز همچون قصه های صعود وی به قله های قدرت در رژیم فاسد پهلوی شنیدنی است. این کتاب روایت زندگی سیاسی سپهبد نصیری است. سپهبد نصیری ، رییس ساواک در طول عمر خود به اسلام و ایران خیانت های بسیاری کرد و پس از انقلاب مردم انقلابی ایران خواستار مجازات او شدند . در ساعت 22:45 دقیقه روز پنجشنبه 26 بهمن 1357 ژنرال بر فراز پشت بام مدرسه ی رفاه تهران ایستاده بود که ناگهان با برخاستن صدای رگبار داستان زندگی مخوف نعمت الله نصیری معروف به نعمت سوسکی به پایان رسید. خانم زهرا کرمانی نویسنده ی کتاب پاسبان جهنمی می باشد ؛این کتاب مشتمل بر چهار فصل است. فصل اول که آغاز راه نام دارد به شرح حال و زندگی او تا سال 1332 می پردازد . رسیدن به مقامات نظامی و طی کردن پله های ترقی و خوش خدمتی نصیری به شاه و حکومت وقت محتوی فصل دوم این کتاب را که دشمن ملت نام دارد تشکیل می دهد. نویسنده در فصل سوم که مدالی برای ژنرال نام دارد ،چگونگی رسیدن به مقام ریاست ساواک را بیان کرده و همچنین اقدامات او رابرای حفظ نظام و سرکوب قیام ها و شکنجه ی مردم انقلابی توسط نیرو های ساواک شرح می دهد. فصل چهارم به عنوان فصل نهایی کتاب زندگی سپهبد نصیری را پس از پیروزی انقلاب به تصویر می کشاند. نصیری در سال های پایانی عمر رژیم پهلوی بخش اعظمی از دارایی های خود را که از راه غیر مشروع بدست آورده بود به خارج از کشور انتقال داد ، محمد رضا شاه که تا آن زمان برای حفظ تاج و تخت خود ،در برابر اقدامات نصیری سکوت کرده بود ، سرانجام در سال 1357 همزمان با اوج گرفتن اعتراضات مردم علیه حکومت سپهبد نصیری را به زندان انداخت ؛ به امید اینکه بتواند رضایت مردم را بدست آورد. بختیار در دوران نفوذ خود در کشور ، زمین های زیادی را مالک شد و در راس ساواک فعالیت های زیادی را درجهت سرکوب آزادیخواهان و تحکیم رژیم پهلوی انجام داد.اما زمانی که به اوج قدرت در کشور رسید و به عنوان مرد شماره دو ایران به عرض اندام پرداخت ،محمد رضا پهلوی از او هراسان شد و وی را از ریاست ساواک عزل نمود برشی از کتاب در صفحه ی 26 به نقش نصیری در کودتای 28 مرداد 1332 اشاره شده است : «نصیری که تا چند روز پیش در بازداشتگاه به خا طر دستگیری اش به شاه فحش می داد و می گفت «محمد رضا خودش فرار کرد و ما را در چنین مخمصه ای انداخت » اکنون سعی داشت خود را در صف اول کودتاچیان قرار داده و جزء دوستان محمد رضا شاه باشد.نصیری بعد از موفقیت و پیروزی کودتا ، در دیدار خود با محمد رضا مورد عنایت شاه قرار می گیرد و شاه در این دیدار می گوید : «من فقط یک ترفیع در نظر گرفته ام ، اکنون شما را به تیمسار سرتیپ نصیری ارتقاء می دهم .»