کتاب مفاخر ملی - مذهبی 8:زندانی قلعه هفت حصار :زندگی نامه داستانی ابن سینا آوازه حکیمی ایرانی که تالیفاتش از قرن چهارم و پنجم هجری تا امروز پیوسته مورد توجه بوده و هنوز هم رنگ کهنگی به خود نگرفته، تا دورترین مراکز علمی و دانشگاهی جهان هم رسیده است و کتاب «قانون»اش زیربنای اساسی علم پزشکی جدید به شمار میآید. بنابراین نوشتن از زندگی حکیم شیخالرئیس (ابوعلی سینا)، نوشتن درباره کسی است که نماینده و الگویی تحسینبرانگیز از یک دانشمند مسلمان و ایرانی شناخته میشود. «زندانی قلعه هفت حصار»، زندگی این چهره برجسته علمی را به شیوهای داستانی و با نثری روان و خواندنی روایت میکند؛ به گونهای که میتوان از خلال ماجراهای زندگی او از جمله دیدار با شیخ ابوسعیدابیالخیر، درمان پسر ملکخاتون در ری، ازدواج با یاسمین، کنیز فراری خلیفه بغداد، درمان شمسالدوله و... به وجوه مختلفی از شخصیت این دانشمند بزرگ رسید. فتاحی در این کتاب با وفاداری کامل نسبت به اصول و قواعد قصهگویی به خوبی توانسته وقایع تاریخی را با تخیّل و داستان درآمیزد و درعین بازسازی فضای اجتماعی دوران معاصر ابنسینا از زبانی بهره ببرد که مطالعه آن برای نسلهای نوجوان و جوان امروزی دشوار نباشد و بتوانند به سهولت با آن ارتباط برقرار کرده و از این رهگذر با یکی از شاخصترین مفاخر علمی و فلسفی کشورمان آشنا شوند. قسمتی از کتاب: بوعلی به طرف شیرازی چرخید و چشم در چشمان او دوخت و گفت: گفتم که من از این دربارها متنفرم. دو بار در دربار این پادشاهان خدمت کردم و هر دو بار زندگیام به خطر افتاد؛ ولی از آنجا که نمیخواهم زندگی تو را به خطر بیندازم، از اینجا میروم. به فرستادگان ملک خاتون اطلاع بده که فردا صبح به طرف ری حرکت میکنیم. بعد به طرف پنجره رفت و به درختان و شاخههای سبز و درهم آنها خیره ماند.صفحه 96