کتاب تیری به جان علم : کوتاهههایی از زندگانی امام باقر علیهالسلام با اینکه روزگار امام محمدباقر(علیه السلام) از زمان پدرش بهتر بود، برای نشر علم و عقاید شیعه ولی با این حال هنوز امام پنهان کاری و تقیه میکرد. یک روز در مسجد نشسته بود و جمعی از اصحابش همراهش بودند. ابوحنیفه هم کنار ایشان نشست، همراه عده ای دیگر. امام گفت: ابوحنیفه تو مرد مشهوری هستی و من دوست ندارم کنار من بنشینی و ایجاد ازدحام بشود. ابوحنیفه ولی به حرف امام گوش نکرد. کمی که گذشت ابوحنیفه از امام پرسید: تو امام هستی؟ امام که متوجه کنایه ابوحنیفه شد، جواب داد: نه! ابوحنیفه گفت: ولی عده ای از مردم کوفه فکر می کنند امام هستی. امام گفت: چه اشکالی دارد؟ ابوحنیفه گفت: به آن ها نامه بنویس و بگو که امامشان نیستی. امام گفت: آن ها از حرف من اطاعت نمی کنند. ابوحنیفه با تعجب پرسید: چطور اطاعت نمی کنند؟ امام به چهره ی ابوحنیفه نگاه کرد و گفت: من به تو که روبرویم هستی می گویم اینجا ننشین، گوش نمی کنی، چطور آن ها که مرا ندیده اند به نامه ام عمل می کنند؟ ابوحنیفه جلوی جمع ساکت شد و دیگر نتوانست چیزی بگوید. **** یکی از دوستان امام در سفری همراه او بود، در طول سفر متوجه شد که امام به هر بهانه ای با او سلام و احوالپرسی حسابی می کند، چنان گرم می گرفت که انگار دو دوست صمیمی بعد از سال ها به هم رسیده اند، کافی بود مدتی او را نبیند تا دوباره همین حال و احوالپرسی گرم تکرار شود، هم سفر امام این رفتار را از امام در باره دیگران هم دید، تعجب کرد، به او گفت، آقا شما در معاشرت و دوستی و همراهی جوری رفتار می کنید که از کس دیگری تا حالا ندیده ایم، امام گفت، مگر نمی دانی دست دادن و مصافحه با دوستان مؤمن چقدر با ارزش است، دوستان مؤمن هر وقت به هم دست می دهند و با محبت برخورد می کنند، گناهانشان مثل برگ درخت پاییزی می ریزد. *** کتاب «تیری به جان علم» از مجموعه کتاب های چهارده معصوم به قلم «مهدی قزلی» نگاشته شده است. این کتاب با داستانک هایی، بریده هایی از زندگانی امام پنجم(علیه السلام) را از ولادت تا شهادت ایشان با نثری ساده و سهل روایت می کند. دوران زندگی امام محمد باقر(ع)، ادامه ی زندگی امام سجاد(ع) است: فشارهای ناشی از اتفاقاتی مثل عاشورا و واقعه حره و حمله به مکه و ... کمتر شد و امام باقر(ع) نهال مجاهدت های امام سجاد(ع) را به دست گرفت و با تلاشی خستگی ناپذیر، سعی کرد آن را مواظبت کند. به همین خاطر در دوران امام باقر(ع) هم مثل دوره دوم زندگی امام سجاد(ع) از مبارزه سیاسی علنی خبری نیست و ایشان با تمام وجود سعی می کنند، معارف اسلام را به همه جای جهان اسلام برسانند، حضور پررنگ امام در مراسم حج هر ساله مؤید این تلاشهاست. همین تلاش هاست که به علما و فقها و مردم زمان امام می فهماند، چرا پیامبر(ص) از دیرینه زمانی لقب باقرالعلوم را برای او انتخاب کرده است.